انشا پدر | انشا درباره درمورد بابا پدر

انشا درباره پدر بابا به صورت کامل

و رایگان از سایت نکس لود همراه با عکس متن نوشته از سایت ما دریافت کنید.

انشا درباره پدر به صورت متن و کامل

لهی به امید تو🌹

بابام میاد ،بابام نمیاد……طهورا یعقوبی

پشت پنجره نشسته و بی صبرانه منتظر کادوی پدرم بودم.
قرار است برای تولد هفت سالگی ام دوچرخه ای زیبا بخرد .
غروب شد اما نیامد و من همچنان پشت پنجره منتظرش بودم.
روی بخار شیشه می نوشتم:..۱میاد…۲ نمیاد..۱ میاد…۲نمیاد… ۳میاد….
ساعت دوازده شب در خانه به صدا در آمد،وپدرم با دوچرخه ای زیبا وارد خانه شد.
کادو را به من داد و گفت :دخترم تولدت مبارک،دیدی بالاخره به قولم عمل کردم.
لبخندی زدم وگفتم.
_ من اشتباه می کردم،تو بهترین پدر دنیا هستی.
دوچرخه ام خيلي شبيه دوچرخه هاي اصغراقا بود ولي ديروز كه با بابام رفتم مغازه اش به بابام گفت : بدون پول اصلا امكان نداره.
روز بعد با اشتیاق زیاد با آن بازی می کردم .
در به صدا در آمد.
چند پلیس سراغ پدرم را گرفتند.وارد خانه شدندو دوچرخه ام را برداشتند و بردند ،هر چقدرهم گریه کردم آن را به من ندادند.
بعد از ان روز تا يك هفته پدرم خانه نيامد اخر من و مادرم براي ديدن پدر رفتيم داخل سالني كه همه داشتند با تلفن از پشت شيشه با هم حرف مي زدند پدرم آن طرف شيشه بود و من دستم را گذاشتم روي شيشه و او هم گذاشت.
اينبار نوشتم بابا میاد ،بابا نمیاد. 📚

میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
برای پاسخ کلیک کنید