گزارش ساده ای از آنچه امروز در مدرسه دیده اید بنویسید صفحه 71 کتاب نگارش فارسی ششم ابتدایی دبستان درس یازدهم
صفحه ۷۱ کتاب نگارش فارسی ششم درس یازدهم گزارش ساده ای از آنچه امروز در مدرسه دیده اید بنویسید دبستان ابتدایی از سایت نکس لود دریافت کنید.
گزارش ساده ای از آنچه امروز در مدرسه دیده اید
با سلام خدمت دوستان عزیزی که این مطلب را می خوانید امروز می خواهیم جواب صفحه ۶۴ کتاب نگارش ششم ابتدایی و دبستان بگذاریم که در عنوان آن آمده است که گزارش ساده ای از آنچه امروز در مدرسه دیده اید بنویسید جواب این مطلب همین گونه خواهد بود که امروز سه شنبه بود و ورزش داشتیم و دوست داشتم که نفر اول کلاس شوم رفتم و خانم ورزش یعنی خانم حاتمی بهمن بالانس حرکت برعکس را یاد داد و گفت ای شلوغ شما نیز اگر متنی دارید برای ما در نظرات پایین بفرستید تا با اسم شما در همین مطلب منتشر شود.
امروز سه شنبه است و امتحان ریاضی داشتیم سوالات به نظرم ساده بود اما می ترسیدم که چه میشود. وقتی معلمم برگه ها را تصحیح کرد به دنبال مسئول برگه ها بودم که زود برگه ام را داد .ولی! این متن رو یکی از دوستانمون برای ما فرستادن.
امروز که میخواستم به مدرسه بیایند شب را کم خوابیده بودم به خاطر همین در اتوبوس خوابم می برد زودتر از موعد وارد کلاس شدم و به بچه های دیگر گفتم که چراغ ها را خاموش کنید تا وقتی که معلم می آید بخوابیم بچههایی که خوابشان میآمد چراغ را خاموش کردند و در کنار همدیگر خوابیدیم ولی متأسفانه ناگهان معاون مدرسه آمد و همه ما را به باد کتک گرفت و ما را روانه حیاط کرد ناظم ما از هر یک از ما یک نمره از معدل انضباط کم کرد ولی بین خودمان باشد همه آنها برای ترساندن بچه ها بود و هیچ نمره کسر نشد.
امروز وقتی با بچه هابازی “هندبال”می کردیم یکی از دوستانم برزمین افتاد ما رفتیم تابه خانم بهداشت یعنی خانم سرایلو بگوییم . خانم سرایلو پای دوستم را باند پیچی کرد ،من کنار دوستم نشسته بودم تا او احساس تنهایی نکند به خاطر اینکه همه ی بچه ها در حال بازی کردن بودند.من و دوستم درحال حرف زدن بودیم که یکهو خانم ورزش من را صدا زد و گفت : (دخترم بیاو با بچه ها هندبال بازی کن ). اگر چه نمره ی ورزشم کم می شد ولی من تصمیم گرفتم کنار دوستم بمانم تا او احساس تنهایی نکند. این متن را فائزه اردشیری برای ما فرستاده است.
امروز یکشنبه بود و من و تعدادی از دوستانم مسابقه ی فوتسال تو مدرسه داشتیم ما رفتیم و با یک مدرسه ی دیگر بازی کردیم ولی متاسفانا ما باختیم ولی خوشحال بودیم که تا همین جا آمده بودیم این متن را امیر فرستاده است با تشکر از امیر عزیز.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
ناشناس : امروز ما درس خواندیم یک درس تازه که نامش شهدا خورشیدند این موضوع مرا جلب کرد درمورد این موضوع تحقیق کردم ویک چیز دیگر را هم خواندیم تشبیه یعنی چیزی به شبیع هم بعداز زنگ تفریح به کلاس امدیم ساعت بعد معلم درس داد اجتمایی که سفری به اصفهان ما با اصفهان اشنا شدیم زنگ اخر خورد وبه خانه امدیم.
بهار : امروز در مدرسه خیلی ناراحت بودم چون شبش با دوستم دعوایم شده بود. امروز وقتی تو مدرسه دوستم داشت می دوید خورد زمین . به سمتش دویدم و گفتم پاشو بریم پیش خانم بهداشت . اون اصلا انتظار نداشت من بهش کمک کنم . اما با این کار بهش یاد آوری کردم که ما همیشه با هم دوستیم.
میلاد : امروز در مدرسه فهمیدیم که شهدا مانند خورشیدند که در قلب همه ما وجود دارد شهدا مثل شقایق سرخ است.
راحله : امروز یکشنبه بود و قرار بود معلم از ما امتحان مطالعات اجتماعی بگیرد زمانیکه از ورزش بر گشتیم معلم به ما گفت که روز چهارشنبه امتحان میگیرم.
نویسنده : امروز یکشنبه بود ما امتحان ریاضی و دیکته داشتیم. تمام این سوالات راحت بود. امروز روزی بود که معلم ما کارنامه هایمان را داد.امروز هم وقتی با دوستم به خانه می رفتیم معلممان را دیدیم و کلی خندیدیم.
سارا کریمی : امروز مانند همیشه روزی معمولی بود که بیشترش به درس خواندن ، حل تکالیف و صحبت کردن به دوستان گذشت . بیشتر دانش آموزان گروه های کوچک دوستانهای تشکیل داده بودند که به بازی می پرداختند .
نهال : امروز به مدرسه یک ساعت دیر رفتیم چون مدرسه ها را تعطییل کرده بودند این یک ساعت برای ما خیلی مهم بود چون زنگ ریاضی ما از دست رفته بود وقتی خانم وارد کلاس شد ما فکر می کردیم خیلی عصبانی باشد اما اینطورنبود. .
نویسنده : امروز شنبه است و ما امتحان علوم داشتیم معلم ما به خاطر کاری که پیش امده بود رفت وبعد از معلم دونفر از داش اموزان درس فارسی خوانداری را پرسش کردند و نمره دادند وبعضی از دانش اموزان ستاره گرفتند و در زنگ اخر ما از مدیر اجازه گرفتیم تا نمایشی را که برای 22بهمن اماده کردیم را تمرین کنیم.
نویسنده :امروز یکشنبه بود که ما در کلاس بودیم. روز قبل معلممان گفته بود که فردا یعنی امروز امتحان ریاضی دارید. من حول شده بودم چون که می خواستم شنبه به اهواز بروم. پس بنابراین تصمیم گرفتم بعد از اینکه امتحانم را دادم به اهواز بروم. درحال اینکه داشتم امتحان می دادم مادرم امد دنبالم اما من گفتم که امتحانم را می دهم بعد می ایم.
سارا : امروز در مدرسه احساس تنهایی میکردم آخر با دوستم قهر کرده بودم و دوست داشتم که با هم صحبت کنیم. به هر دلیلی. ولی باید با او قهل میشدم😢😢😢.
نویسنده : امروز شنبه بود معلم ما گفت فردا برای زنگ علوم سازه های خود را بیرون اورید ومن هواپیما ساختم که خیلی سریع پرواز می کرد ومعلم نمره ای به من داد که از 20 بهتر بود.
نویسنده : امروز در مدرسه معلم بر روی تابلوی هوشمند برای ما فیلم سینمایی آهوی پیشونی سفید 3 را گذاشت.
ستایش : من امروز در مدرسه درس شهدا خورشیدند را یاد گرفتم و فهمیدم که شهیدان خیلی شجاع هستندو مانند ماه پر نورهستند.
نویسنده : امروز چهارشنبه بود و ما امتحان ریاضی داشتیم اتفاقا آن روز معلم ما کارنامه هایمان را می داد معلم پا دیروز یعنی روز سه شنبه لوح تقدیر برای دانش آموزان زرنگ را نوشت و من هم بین دانش آموزان زرنگ بودم و لوح تقدیر گرفتم.
فاطمه : امروز سه شنبه بود و معلممان ما را برای کار با کامپیوتر به کارگاه کامپیوتر مدرسمان برد و من با دوستم یعنی مهرناز پشت یکی از کامپیوتر ها نشستیم و با همفکری و همکاری هم یک پاور پوینت عالی درست کردیم👌🏻👏🏻💋❤😍😘🤩.
یگانه : من امروز در مدرسه دیدم که در باغچه ی مدرسه ی ما دو تا کرم خاکی خودشان را به این طرف و آن طرف می کشند من خیلی از کرم خاکی چندشم میشود به خواطر همین هم زود زود از حیاط مدرسه به طرف کلاس خودم دویدم. من و دوستم انتظامات کلاس هستیم به خواطر همین زنگ تفریح ها بچه ها را بیرون میکنیم تا کسی در کلاس نماند.
ناشناس : امروز هم مثل روزهای دیگر زمستانی هوا بارانی و سرد است و من هم قدم زمان در حال رفتن به مدرسه هستم وارد مدرسه شدم هیچ کس در حیاط نبود وارد کلاس شدم همه ی بچه ها بودند اما ترس برای برگشتن به خانه دارند از من پرسیدند چجوری اومد گفتم با خدایم امدم گفتند یعنی چه گفتم یعنی خدای من مرا از تمام کوچه های پر از اب عبورم داد او مرا از سگ های وحشی نجات او مرا از گل هایی که در کوچه ها بودن نجاتم داد او ترس مرا گرفت با خدایم امدم با خدایم میرم.
جواد خلیلی : امروز یکشنبه است ومعلم به ما درس ریاضی داد من خیلی گوش می کردم چون درس مهمی بود وسه زنگ درس ریاضی داد و گفت من چهارشنبه مساحت ریاضی را امتحان می گیرم .
آیسل : امروز یکشنبه که 17فروردین ماه است که به خاطر کرونا مدرسه یک ماه است که تعطیل می باشد و من هیچ چیزی در مدرسه نمی بینم.
برای دریافت "گزارش ساده ای از آنچه امروز در مدرسه دیده اید بنویسید صفحه 71 کتاب نگارش فارسی ششم ابتدایی دبستان درس یازدهم" لطفا نظری در نظرات پایین سایت برای ما بفرستید یا از دکمه صورتی ارسال نظر استفاده کنید.
مدرسه،امسال با بقه ی سال ها تغیر کرده بخاطر شیوع بیماری کرونا ، امروز من وارد شبکه ی شاد شدم و بعد از حضور غیاب وارد کلاس شدم معلم درس ها را از طریق فیلم و ویس می فرستاد و من آنها را گوش می دادم
به نام خدا سلام به شما من به دلیل امدن یک ویروس بدجنس که همتون باهاش آشنایی دارید که کرونا هست نمی توانم به مدرسه بروم و دوست هایم را ببینم یا حتی معلم هایم را برای همین مدرسه من به صورت آنلاینه من در حدود ۳ روز پیش درس شهدا خورشیدند رو یاد معلم ما خیلی در مورد شهدا صحبت کردند و من آن موقع به کار هایی که شهدا برای ما انجام داده اند پی بردم
با تشکر
سید ماهان ابراهیمی
عالی بود
خیلی بد بود😑
عالیبود🤩🤩🤩🤩🤩🤩🙏🙏🙏🙏🙏🙏
همه راست میگن
عالی بود ولی انگار که آنلاینی هیست و کسی تو کلاس نیست😂😁
ه.ه.ه.ه….. ۱ساله مدرسه نرفتیم
ه.ه.ه.ه.ه
ما نمیتونیم بریم مدرسه بخاطر کرونا🤮😷
عالب
#کرونا
دفیقاً😂😂
مهلا: #کرونا 😂😂😂😂
#کرونا
کرونا ست و من هیچ چیز در مدرسه ندیده ام😜
واقعا همینه😝
امروز چهارشنبه 99/11/16 است و امروز درس جدید درکتاب فارسی داشتیم که نام آن (شهدا خورشیدند)بود .من از این درس یاد گرفتم که شهیدان برایمان خیلی عزیز ومهم هستند .ما شهدای پرافتخار وزیادی در این کشور داریم .ماند:((شهید حاج قاسم سلیمانی (ژنرال سلیمانی)_شهید حججی_شهید همت و…..
امروز روزی عادی بود
من امروز در مدرسه مجازی درس فارسی شهدا خورشیدند را یاد گرفتم و فهمیدم که شهیدان خیلی شجاع و دلاور هستند.معلم معنی لغات و هم خانواده های این درس را ارسال کردوگفت که یک بار از رو این بسیار عالی و زیبا رو نویسی کنید و من هم از رو این درس رونویسی کردم و زیبا نوشتم و از من بعید نیست که سر موقع تکالیفم رو ارسال نکنم! اصلاً من این طوری نیستم و به همین حُسنی که خدادادیه رونویسیم رو سر موقع ارسال کردم.
ممنونم که متنم رو تا آخر خوندید.
دوستدار شما مریم!💙💙
امروز در مدرسه یکی را هول دادم
من چند روز پیش در درس 11 فارسی یعنی شهدا خورشیدند یاد گرفتم و فهمیدم که شهیدان خیلی شجاع مهربان و مانند ماه پر نور تنها وزیبا هستند😍
ممنون بابت متن زیباتون
واقعا عالی بود
امروز در مدرسه بودم چیزی توجهم را جلب کرد یک کرم خاکی آن را با دستکش برداشتم و به طرف ساختمان مدرسه رفت م یکی از بچه ها به من گفت آن را نباید ببری کلاس اگر خانم مدیر ببیند دعوا میکند به دوستم توجهی نکردم و آن را به ساختمان مدرسه یعنی کلاسمان بردم انرا دور از معلم قایم کردم تا آخر زنگ با صحبت میکردم و مواظبش بودم زنگ مدرسه به صدا در آمد کرم را روی باغچه گذاشتم و به کرم گفتم روز خوشی را داشتیم الهه محمدی
هیچی ندیدیم چون مدرسه ها بسته بود
امروز روز خوبی را گذراندیم باهم جشن گرفتیم خوراکی هاي که درست کرده بودیم خوردیم کلاس و حیاط مدرسه را تزيین کردیم البته با معلمان خوب گزراندیم
⭐⭐💐💐🐁🐁
جواب سؤال صفحه ۷۱ نگارش ششم 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
امروزدرس جدیدمطالعات وریاضی یادگرفتیم😊
الهه
امروزکلاس مجازی مون خیلی شیرتوشیربود.همه چت میکردن وخانم میگفت چت ممنوع.
عالی نوشتید😍😍😍😍😘😘😘😘
سلام تک تک کتون عالی نوشتید😍😍😍😍😘😘😍
نام
.
برو بابا
امسال ما به خاطر ویروس کرونا نمیتوانیم به مدرسه برویم. خانه ی ما به مدرسه تبدیل شده است. امروز وقتی به اپلیکیشن شاد رفتم حضور خودم را اعلام کردم بعد از ساعت 1 تا 1:30 آموزش رو نگاه کردم و نکات رو یادداشت کردم
ما قرآن داشتیم و خانم میخواست از ما قرآن بپرسد. وقتی خانم از ما قرآن پرسید فیلم تدریس ریاضی رو برای ما ارسال کرد من فیلم ریاضی رو با دقت دیدم چون در این اوضاع باید خوب درس بخونیم
ق۳۲۲
تشکر 🌹🌹🌹
امروز چهار شنبه است ومن و تعدادی از دوستانم مسابقه فوتسال داخل مدرسه داشتیم ما هم رفتیم و با یک مدرسه دیگر بازی کردیم ولی متاسفانه ما باختیم اما خوشحال بودیم که تا همین جا آمده بودیم🙂😊😊
هیچی تو دوران کرونا تو مدرسه ندیدم.
امروز روز خوبی بود و ما در مدرسه چیز های زیادی و درس های جدید خواندیم و یاد گرفتیم و معلم گرامی هم چیز های یادمان داد و در آخر یکی بازی گروهی انجام میدادیم
سلام من کوشی زهرا عاشقیم هستم از ترکیه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❤
به دلیل شیوع کرونا مدرسه نمیریم
امروز دوشنبه بیست و نهم دیماه است و متاسفانه به خاطر کرونا مدرسه ما تعطیل است و من از طریق فضای مجازی امروز صبح در کلاس شرکت کردم.
من امروز احساس اندوه میکنم زیرا برای عزیزانم دلتنگم و به علت کرونا آنها را نمی توانم ببینم
خییلی عالی درس میدهید متشکرم از شما
برای
خیلی خوب بود متنش عالی بود ممنون من همینو میخواستم 👌👌👌
عالی بود خیلی
امروز بادستانما به یک پسر بچه فقیر کمک کردیم وبا ان پسر بچه عهد بستیم کا تا اخر با هم دوست باشیم
امروز در مدرسه بادوستانم بازی می کردم دیدم یک پسر بچه فقیر رادیدم که نان برای خوردن نداشت ومن ۲ تا نان داشتم و ان یک نان را به ان دام وباهم دوست شدی و عهد بستیم که ما باهم تا اخر پشت هم باشیم پایان نام : انس کرمی
من چون کرونا اومد نمیتونم برم مدرسه الان من چه بنویسم
واقعا ممنونم دوستان عزیزم خیلی مطلب ها جالب بود به همهتون افتخار زیادی میکنم امیدوارم سلامت باشید
من جواب را میخوام این جوابی که شما نوشته در ۵خط جا میشو این به اندازه ۳صفحه است 😤😤😤😣😣😣
من فقط صفحه ۷۱ نگارش ششم خواستم
من جواب رو میخوام لطفا😖😖
عالی
امروز روز چهار دی است و تعطیل است اما من چیزی که در روز قبل یاد گرفته ام را میگویم. من دیروز در مدرسه در مورد درس اجتماعی درس سیزدهم را یا د گرفتم که در مورد برنامه ریزی بود و اصلاح برنامه ریخته شده قبلی و اینکه چه اشکالی در آن داشته ام
عالییییی👌👌💓❤
عالییی
عالی بود تو با این مطلب زیبایت مرا به یاد دوست عزیزم حدیث انداختی .
متن خوب بود
امروز در مدرسه معلم درس یازدهم فارسی که نامش شهدا خورشیدند بود را داد .بعد از اتمام درس درباره ی شهیدان صحبت کردیم با خودم گفتم کاش من هم مانند شهیدان پاک بودم همان لحظه زنگ به صدا در آمد . زنگ بعد با مشورت نگارش این درس فارسی را حل کردیم و درباره شهیدان صحبت کردیم . امروز قرار بود به سینما برویم و سه زنگ دیگر را در سینما گذراندیم
امروز یکشنبه که 17فروردین ماه است که به خاطر کرونا مدرسه یک ماه است که تعطیل می باشد و من هیچ چیزی در مدرسه نمی بینم