بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد صفحه 95 کتاب نگارش هفتم ساده نویسی عبید زاکانی نثر امروزی

نویسنده

فردی شتر خود را گم کرد .قسم خورد که اگر شترش را پیدا کند ان را به یک درهم بفروشو ولی وقتی که ان را یابید از قسمی که خورده بود پشیمان شد ولی از طرفی نمیخواست که قسمش را بشکند(یا زیر قسمش بزند)برای همین گربه ای را از گردن شتر اویزان کرد و داد زد که شتر را به یک درهم و گربه رابه صددرهم میفروشم چه کسی میخرد؟؟ شخصی که در ان نزدیکی بود گفت که شتر ارزان بود اگر گربه در کنارش نبود.

Anime

√به نام خدا بازنویسی حکایت√

در یکی از روز های گرم تابستانی یک فرد پیرمرد با شترش در سبزه زاری رفتند. کمی گذشت ،پیرمرد شترش را به درخت بلندی بست و خودش بعد از این همه کار خسته شد و در زیر درخت سیب خوابید . هنگامی که بیدار شد ،دید که شترش گم شده است .گریه کرد و زاری کرد ،از تمام مردم آن شهر پرسید ولی هیچکس نمی‌دانست شتر او به کجا رفته است فردای آن روز با خدا قول و قرار گذاشت که اگر یک زمانی شتر پیدا شد او را با یک قیمت ناچیزی بفروشد .طول زیادی نکشید که شتر پیر مرد پیدا شد .،فرد به خاطر علاقه ی زیادی که به شتر داشت ،دلش نمی‌آمد که بفروشدش ، و به خاطر همین موضوع سخت و دشوار یک فکری بر ذهنش رسید ، . پیرمرد با خودش تصمیم گرفت شتر خود را همراه یک گربه ی سیاه و بیابانی بفروشد ، او به بیرون رفت و داد میزد شتر خوب دارم ،و گربه را به صد سکه هم که بدهید میفروشم ‌در کل هر دوتا را باهم میفروشم . شخصی به نام اصغر که به حرف های پیر مرد گوش نمی‌داد ،ناگهان با زیرکی نزدش رفت و گفت:این شتر ارزان بود اگر آن گربه را آویزان نمی‌کردی ! و اینکه مشتری بیشتری هم داشت . پیرمرد به خودش آمد و فهمید که کار اشتباه و نادرستی انجام داده است ، . سپس شتر خود را به یکی از فقرا داد تا خدا از او راضی شود .

BLUE

بازنویسی دراصل یعنی نام گذاری شخصیت هاوشاخ وبرگ دادن به متن است ولی این انشا این رانشان نمیدهد

ناشناس

خیلی هم عالی بود ۲۰ گرفتم

ناشناس

بسیار عالی ممنون از شماها خیلی کمک میکنید☺️😻

جواب حکایت نگاری صفحه ۹۵ کتاب نگارش هفتم ساده نویسی حکایت عبید زاکانی شخصی شتر گم کرد بازنویسی را به نثر امروزی انشا بازگردانی از سایت نکس لود دریافت کنید.

بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد

بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد به صورت ساده

بازگردانی حکایت شخصی شتر گم کرد به زبان و به نثر ساده امروزی که در کتاب نگارش کلاس و پایه هفتم خواسته شده است و در صفحه ۹۵ کتاب نگارش موجود می باشد به زودی در این پست قرار خواهیم داد و این را بدانید که در سریع ترین زمان ممکن برای شما عزیزان این انشا قرار خواهد گرفت متاسفانه جواب این انشای در اینترنت وجود ندارد و به زودی بازنویسی حکایت نگاری را برای شما عزیزان در این پست قرار خواهیم داد.

حکایت شخصی شتر گم کرد به نثر ساده

روزی روزگاری شخصی شترش را گم کرد.قسم خورد که اگر شترش پیدا شود آنرا به قیمت یک درهم میفروشد‌ طولی نکشید که شترش را پیدا کرد. بعد از پیدا کردن شتر از قسمی که خورده بود پشیمان شد اما از طرفی نمیخواست زیر قسمش بزند..فکری به ذهنش رسید‌. گربه ای را در کنار شتر قرار داد و فریاد زد شتر را یک درهم و گربه را صد درهم میفروشم.. گربه و شتر را باهم میفروشم.. چی کسی میخرد؟؟ شخصی که در آن نزدیکی بود و صدای مرد را شنید گفت شتر ارزان است اگر گربه در کنارش نبود..

ساده نویسی حکایت عبید زاکانی شخصی شتر گم کرد

یه نفری شتر گم کرده بود. قسم خورد که اگه شتر خودشو پیدا کنه آن را به یک درهم  (پول کم) بفروشد. وقتی شتر خود را پیدا مرد از قسمی که خورده بود پشیمون شد برای این که قسمی که خورده بود نشکند گربه ی در گردن شتر آویزان کرد و داد زد که چه کسی این را می خرد ؟ شتری به یک درهم من می فروشم و گربه ای به صد درم می فروشم اما هر دو را با هم می فروشم. یک نفر آنجا بود و گفت این شتر ارزان  بود اگر این قلاده ی گران در گردن خود نداشت (به این معنی که کاری که انجام داد کسی این شتر را نخرد  تا قسمی که خورده بود باطل نشود).

جواب های بچه ها در نظرات پایین سایت

پریچهر : در جنگلی، از او جدا شده و سپس به نا کجا آباد سر گذاشت، وی، نگران از گم شدن شترش، تمام جنگل را زیر و رو کرده و با خود عهد کرد تا به محض پیداش شتر، آن را یک درم بفروشد، تا عهد را با خود بست، سر و کله شتر پیدا شده و مرد حس پشیمانی در دلش نشست و حیف دانست که شتر به آن زیبایی و سالمی را، یک درم بفروشد.
ناگهان، جرقه ای در سرش به صدا در آمد و به این فکر افتاد که به همراه شتر، گربه ای نیز در گردن او ببندد تا حداقل پول بیشتری دستش را بگیرد.
مرد به میدان شهر رفته و شتر را با گربه ای در گردن، کنار خود نگه داشته و فریاد می زد: عهد بسته ام، چه کسی می خواهد؟ شتری به قیمت یک درم و گربه ای به قیمت صد درم، اما لازم به ذکر است که هر دو را باهم میفروشم، یا هر دو باهم، یا هیچکدام.
ناگهان، شخصی جلو آمده و با نگاهی سر تا پای شتر را با لبخندی با ارنداز کرده و رو به مرد گف: شتر خوب و زیبا و با ارزشی است، البته اگر این قلاده را در گردنش آویزان نمی کردی.

مهدی : شخصی شترش را گم کرد. قسم خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به قیمت یک درهم بفروشد. زمانی که شترش را پیدا کرد از قسمی که خورده بود پشیمان شد. به همین خاطر برای اینکه به قسمش پایبند بماند، گربه ای را به گردن شتر آویزان کرد و فریاد زد: «جه کسی شتری را به یک درهم و گربه ای را به صد درهم می خرد؟ با این شرط که هر دو را با هم می فروشم». شخصی که در آنجا بود به او گفت: «اگر این قلاده (منظور گربه آویزان به شتر است) در گردن شتر نبود قیمت آن بسیار ارزان بود».

نویسنده : یک نفری بود که شترش را گم کرده بود قسم خورده بود که اگر کسی شتر آن را پیدا کند آن را به یک درهم به ان شخص بفروشم شتر را که پیدا کرد از قسم خود پشیمان شد وقتی گربه را نزد شتر گذاشت فریاد زد و گربه را صد درهم فروختم گربه و شتر را با هم می فروشم چه کسی می خرد یک نفر که نزدیک بود داد زدن مرد را شنید پرسید اگر که گربه در کنار شتر نبود شتر ارزان بود.

لوسی : در یکی از روز ها ، فردی شترش را گم کرد و با خدا قول و قرار گذاشت که اگر شتر پیدا شد او را به یک قیمت ناچیزی بفروشد. طول زیادی نکشید که شتر پیدا شد ، فرد بخاطر علاقه به شتر دلش نمی آمد او را بفروشد و بخاطر همین هم فکر بکری به ذهنش رسید. او تصمیم گرفت در روزی به بیرون برود و شتر را به همراه یک گربه بفروشد. او به بیرون رفت و داد میزد شتر را یک درم و گربه را به صد درم اما هردو را باهم می فروشم. شخصی که از زیرکی او پی برده بود
نزدش رفت و گفت:《این شتر ارزان بود اگر آن گربه را بر گردنش آویزان نمی کردی و مشتری بیشتری داشت》..

نویسنده : فردی شتر خود را گم کرد .قسم خورد که اگر شترش را پیدا کند ان را به یک درهم بفروشو ولی وقتی که ان را یابید از قسمی که خورده بود پشیمان شد ولی از طرفی نمیخواست که قسمش را بشکند(یا زیر قسمش بزند)برای همین گربه ای را از گردن شتر اویزان کرد و داد زد که شتر را به یک درهم و گربه رابه صددرهم میفروشم چه کسی میخرد؟؟ شخصی که در ان نزدیکی بود گفت که شتر ارزان بود اگر گربه در کنارش نبود..

ثنا صفایی :‌من می خاهم که یک انشا در باره ی تولد پدرم بنویسم می شود به من کمک کنید..

ناشناس : ببینید من خودم یک معلمم بهتره از این سایت ها دیگر نباشد چون معمولا دانش آموزای تنبل از این سایت بر میدارن
با تشکر و طاعاتتون هم قبول.

نویسنده : به نظر من باید رنگ شتر رنگ گربه و جایی که شخص در آن با خدا عهد و پیمان میکند یا خیابانی که شتر و گربه در آن فروخته میشود توصیف شود.

سمانه :‌معلم ما گفته که باید اونجا یک درم نوشته نشه اشتباهه لطفا هم متن رو طولانی کنید و هم به جای کلمه درم کلمه ای دیگر به کار ببرید ممنون.

میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
ادینه 2 سال قبل
5

فردا ۲۰ بیارم

جنسیت دختر اسم... 2 سال قبل
5

نظری¤ندارم¤معلم¤قبول¤نکرد¡¿▪

-2
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

به¤نظرم¤خودتون¤بنویسید¤بهتره□

پارسا 3 سال قبل
3

درست بود

ناشناس 3 سال قبل
1

خیلی عالی بود دستتون درد نکنه

محمدرضا 3 سال قبل
0

جایی که نوشته ساده نویسی حکایت عبید زاکانی و ... پایینش رو خیلی بهتر توضیح داده

ناشناس 3 سال قبل
-1

بد نبود خوب بود مرسی

ناشناس 3 سال قبل
0

خیلی خوب بود

محمد سینا 3 سال قبل
3

عالی بود 👌👌👌

عالی 3 سال قبل
1

خوبه یعنی عالی

Anime 3 سال قبل
28

√به نام خدا بازنویسی حکایت√

در یکی از روز های گرم تابستانی یک فرد پیرمرد با شترش در سبزه زاری رفتند. کمی گذشت ،پیرمرد شترش را به درخت بلندی بست و خودش بعد از این همه کار خسته شد و در زیر درخت سیب خوابید . هنگامی که بیدار شد ،دید که شترش گم شده است .گریه کرد و زاری کرد ،از تمام مردم آن شهر پرسید ولی هیچکس نمی‌دانست شتر او به کجا رفته است فردای آن روز با خدا قول و قرار گذاشت که اگر یک زمانی شتر پیدا شد او را با یک قیمت ناچیزی بفروشد .طول زیادی نکشید که شتر پیر مرد پیدا شد .،فرد به خاطر علاقه ی زیادی که به شتر داشت ،دلش نمی‌آمد که بفروشدش ، و به خاطر همین موضوع سخت و دشوار یک فکری بر ذهنش رسید ، . پیرمرد با خودش تصمیم گرفت شتر خود را همراه یک گربه ی سیاه و بیابانی بفروشد ، او به بیرون رفت و داد میزد شتر خوب دارم ،و گربه را به صد سکه هم که بدهید میفروشم ‌در کل هر دوتا را باهم میفروشم . شخصی به نام اصغر که به حرف های پیر مرد گوش نمی‌داد ،ناگهان با زیرکی نزدش رفت و گفت:این شتر ارزان بود اگر آن گربه را آویزان نمی‌کردی ! و اینکه مشتری بیشتری هم داشت . پیرمرد به خودش آمد و فهمید که کار اشتباه و نادرستی انجام داده است ، . سپس شتر خود را به یکی از فقرا داد تا خدا از او راضی شود .

0
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

😘😒😏😎👍

0
مهم نی 3 سال قبل

عااااااااالی

سانیا 3 سال قبل
-1

خیلی عالی بود واقعا دستتون درد نکنه

یاسین 3 سال قبل
3

خوب بود ممنون 😊

عسل 3 سال قبل
2

خوب بود ممنون از شما تونستم با هاش یک بیست بگیرم

-2
😍😍 3 سال قبل

عالی بود واقعا ممنونم از همه🤩

ناشناس 3 سال قبل
8

جالب بود

BLUE 3 سال قبل
27

بازنویسی دراصل یعنی نام گذاری شخصیت هاوشاخ وبرگ دادن به متن است ولی این انشا این رانشان نمیدهد

-2
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

بازنویس ی به کامل کر دن حک ایت میگ ن مثل ی کلاوغ چل کلآغ

-2
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

نخیراینطورنی!

.

-2
🤗 3 سال قبل

این گفته باز نویسی نگفته که بیاین ادامش بدینو دوباره داستان رو عوض کنید که...

2
............ 3 سال قبل

بله درسته باید انشا رو شاخ برگ بدیم، باید مشخصات شتر و جایی که بودن و اینا رو توی انشا توصیف کنیم

ناشناس 3 سال قبل
24

خیلی هم عالی بود ۲۰ گرفتم

نویسنده 3 سال قبل
11

😀😀😀

9
Atena 3 سال قبل

خیلی عالی بود متشکرم

ناشناس 3 سال قبل
4

زیبا بود منم 20 گرفتم😘😘😄😄❤❤

-2
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

اسک رینش ات این ص فحه رو فرس تادم وا سه معل م،و معلم گیج هم نفه م ید،

نفس 3 سال قبل
0

خوب بودخیلی ممنونم 🌷🌷🌷😚😚😚

علی 3 سال قبل
2

عالیییییییییییییییییییی

-1
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

ح و صله دار ی ها سید!

پریا 3 سال قبل
7

عالیه عالی بود اصلا معلوم نبود که از اینترنت دیدم .ممنونم از انشای خوبتون.

-1
ساره جون:-$ :-$ 3 سال قبل

عالی 👌👌

ناشناس 3 سال قبل
3

عالیه

نفس 3 سال قبل
8

عالی بود مرسییییییییی💋💋😘😍

یگانه میرزایی 3 سال قبل
1

من نوشتم ننره یرکانل گرفتم

نویسنده 3 سال قبل
29

فردی شتر خود را گم کرد .قسم خورد که اگر شترش را پیدا کند ان را به یک درهم بفروشو ولی وقتی که ان را یابید از قسمی که خورده بود پشیمان شد ولی از طرفی نمیخواست که قسمش را بشکند(یا زیر قسمش بزند)برای همین گربه ای را از گردن شتر اویزان کرد و داد زد که شتر را به یک درهم و گربه رابه صددرهم میفروشم چه کسی میخرد؟؟ شخصی که در ان نزدیکی بود گفت که شتر ارزان بود اگر گربه در کنارش نبود.

2
هاکان 3 سال قبل

خیلی ممنون

ستاره 3 سال قبل
10

خیلی خوب بود ممنون 😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘

0
عسل 💖💖 3 سال قبل

خیلییییییییی خوببببببببب بودددددد.

نرجس شهابی 3 سال قبل
9

خیلی خوبه ممنون

ناشناس 3 سال قبل
16

بسیار عالی ممنون از شماها خیلی کمک میکنید☺️😻

ناشناس 3 سال قبل
9

خیلی خوب بود😇😇😇😇

-2
ناشناس 3 سال قبل

خوب نبود باید طولانی تر میبود .

ناشناس 3 سال قبل
10

ممنون خوب بود فقط مقدمه، بدنه، نتیجه گیری نداشت

0
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

بر وا ون م خ ودت بنوس!

-1
مائده 3 سال قبل

خوب بود من بدون اینکه از اینجا نگاه کنم مثل همین نوشتم

0
بیتا 3 سال قبل

عالی بودن ممنون بابت همکاری وقتی من نوشتم معلم گفت عالی بود و بهم ۲۰ داد ممنون 😍😍😍😍😍

-1
R 3 سال قبل

اره راست میگی من خودم اضافه کردم

ریحانه روزبهانی 3 سال قبل
9

خییییلیییییی خخخخخووووووبببب ببببببووودددددممنون

-2
اره 3 سال قبل

عااااااااذااااااااالی بود

دلارام 3 سال قبل
0

دمتون داغ🧡💛💚💙❤️❣️ترکوندین💥

سارا 3 سال قبل
11

خوب. بود

-2
محمد 3 سال قبل

خیلی زیبا نوشتی عالی است

How are 3 سال قبل
-2

خوب بود

Fatemhe 3 سال قبل
-2

خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالی این اینترنت عالی هس

-2
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

توحوصلوداریا!

فاطمه 3 سال قبل
0

تازه میخوام ببینم

بهاره 3 سال قبل
-2

خوب بود👍

-2
مطهره رمضانی 3 سال قبل

عالی بود

مهدی 3 سال قبل
0

عالی بود ممنون

-2
خیلی خوبه 3 سال قبل

زاتتیادل

النا 3 سال قبل
-1

عالی وبه انداره هست وسایت خوبی

زهرا 3 سال قبل
-1

خوبه ولی بیاید بازنویسی های بیشتری به اشتراک بزاریمولی باز هم عالی💎💎💐💐💐💐💐

نارویی 3 سال قبل
4

به نظرم اصلا تغییرش نداده بود فقط یه دونه دیالوگ اضافه کرده. گفته بازنویسی یعنی اون معنی متن رو دو سه تا چیز یا حادثه ای بهش اضافه کن ولی این اصلا تغییرش نداده😐🌹

-2
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

زرنزن.ادبت.نکردن؟!

0
.. 3 سال قبل

زر نزن

آیلین 3 سال قبل
2

ممنون از اینکه جواب هارو برامون میزارین تا کارمون راحت تر باشه😻🤗بای بای

نفس 3 سال قبل
-2

عالیییی بود من که خیلی خوشم اومد

جیجو 3 سال قبل
0

خوبه😒بد نیست رمضان مبارک

-1
1#BAD GIRL?! 2 سال قبل

خوبی جوجو؟🐣🐥؟

علی 3 سال قبل
0

شخصی شترش را گم کرد. قسم خورد که اگر شترش را پیدا کند آن را به قیمت یک درهم بفروشد. زمانی که شترش را پیدا کرد از قسمی که خورده بود پشیمان شد. به همین خاطر برای اینکه به قسمش پایبند بماند، گربه ای را به گردن شتر آویزان کرد و فریاد زد: «جه کسی شتری را به یک درهم و گربه ای را به صد درهم می خرد؟ با این شرط که هر دو را با هم می فروشم». شخصی که در آنجا بود به او گفت: «اگر این قلاده (منظور گربه آویزان به شتر است) در گردن شتر نبود قیمت آن بسیار ارزان بود»

Pari 3 سال قبل
1

عالی

ستایش 3 سال قبل
1

سلام پیام این حکایت چیه ؟🤔🤔🤔🤔🙀

حسین 3 سال قبل
3

بله علیه هر کسی سلیقه دارد ممنونم با تشکر

به تو چه 3 سال قبل
1

با اون معلم هستم شما نمیتونید دانش آموزانی که تلاش نمیکنن رو به عنوان تنبل نام ببرید واقعا متاسفام برای شما واقعااا شما معلمین؟؟؟ فکر نکنم

مژگان 3 سال قبل
2

این عالیخیلی بازنویسی خوبی بود

مژگان راست میگع تو فکر کردی خودت خیلی بزرگی 3 سال قبل
5

این عالیخیلی بازنویسی خوبی بود

ناشناس 3 سال قبل
4

عالی

ناشناس 3 سال قبل
1

نگار یوسفی

ناشناس 3 سال قبل
2

خسته نباشید ممنون

علی اصغر علی زاده 3 سال قبل
3

عالی است

طناز 3 سال قبل
4

عالی بود ممنون

Mojtaba 3 سال قبل
1

بدک نبود

رها 3 سال قبل
0

عالی بود

0
ممنون خیلی عالیه😍 3 سال قبل

عالییییییی

عاااااااالللللللللییییییییی⁦❤️⁩ 3 سال قبل
1

⁦❤️⁩⁦❤️⁩

ناشناس 3 سال قبل
1

خوب بود

S 3 سال قبل
4

چرا خودتون انشا نمی نویسید که وارد سایت ها می شید باید سعی کنید خودتون انشا بنویسیو نه اینکه از سایت ها انشا در بیارید

. 3 سال قبل
2

بجای یک درم میشه نوشت پول کم

0
ناشناس 3 سال قبل

اره

0
ناشناس 3 سال قبل

اره

ملیکا 3 سال قبل
2

لطفا برا انشا بع خصوص باز نویسی و تصویر نویسی مقدمه و نتیجه داشتع باشع البته بدنه هم داشتع باشع

علی 3 سال قبل
-1

عالی

Papatia 3 سال قبل
0

خیلی عالی

فریا 3 سال قبل
2

سلام خیلی ممنون من از حکایت نویسی شما متشکرم خیلی کمک بهم کردید

گوگولییییی 3 سال قبل
0

عالیییی

ناشناس 3 سال قبل
0

سلام. عالی بود. ❤️❤️❤️❤️💜💜💜💜💜💜💜💙💙💙💙💙💙💙💗💗💗💗💗💗🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡💛💛💛💛💛💛💛💚💚💚💚💚💚💚💚💚💕💕💕💕💕💕💞💞💞💞💞🏵️🏵️🏵️🏵️💓💓💓💓💖💖💖💖💖💮💮💮💝💝💝💝💝💝🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰😘😘😘😘😘😘😘😘😘

فاطمه 3 سال قبل
2

متنش عالیه

زهرا 3 سال قبل
6

روزی روزگاریشخصی شترش را گم کرد او برای پیدا شدن شترش قسم خورد که آن را به قیمت یه درم بفروشد اما بعد از پیدا شدن شتر از قسم و سوگندی که خورده بود پشیمان شد چون قیمت آن شتر خیلی بیشتر از یک درم بود و مرد با فروش ان با این قیمت ضرر زیادی میکرد اما از طرفی سوگند خورده بود و باید به سوگندش پایبند می بود و در اخر برای اینکه هم ضرر نکند و شتر را قیمت خوبی بفروشد و هم سوگندش را نشکند یک گربه را به گردن شتر اویزان کرد و انگاه فریاد زد : من این شتر را به قیمت یک درم و گربه را به قیمت صد درم میفروشم اما شرطی دارم و آن این است که شتر و گربه را باهم میفروشم . آیا کسی حاضر است با وجود این شرط این دو حیوان زیبا را بخرد؟شخصی صحبت های مرد را شنید و به او گفت : این شتر ارزان بود اما اگر این قلاده را در گردن نداشت.

1
🇦 z͜͡r͜͡a͜͡👻 3 سال قبل

دمت گرم خوب بود

نا شناس 3 سال قبل
-1

خیلی خوب مرسی🤗😍

محمد مهدی اصلانی 3 سال قبل
2

روزی روزگاری شخصی شترش را گم کرد.قسم خورد که اگر شترش پیدا شود آنرا به قیمت یک درهم میفروشد طولی نکشید که شترش را پیدا کرد. بعد از پیدا کردن شتر از قسمی که خورده بود پشیمان شد اما از طرفی نمیخواست زیر قسمش بزند..فکری به ذهنش رسید . گربه ای را در کنار شتر قرار داد و فریاد زد شتر را یک درهم و گربه را صد درهم میفروشم.. گربه و شتر را باهم میفروشم.. چی کسی میخرد؟؟ شخصی که در آن نزدیکی بود و صدای مرد را شنید گفت شتر ارزان است اگر گربه در کنارش نبود..

-1
ناشناس 3 سال قبل

خیلی ممنون استفاده کردم سپاس 🙏🙏

1
عرفان 3 سال قبل

عالیی

متین قاسمی 3 سال قبل
8

خیلی خوبه ممنون

ناشناس 3 سال قبل
12

مرسی خیلی ایده گرفتمهمیشه برای ایده گرفتن به این سایت میومدمو همیشه عالی بودهممنون

-2
ناشناس 3 سال قبل

.

0
حسین عبدی 3 سال قبل

من از این این سایت خیلی راضی هستم چون هر مطلبی رو که میخام در اختیارم قرار میده دست سازنده ی این سایت واقعا درد نکنه این سایت به خوبی درست کرده دست مریضاد

نویسنده 3 سال قبل
9

👌👌 ممنون

ℳムみყムЯ 3 سال قبل
8

هنو نخوندم😂😂

0
فاطمه 3 سال قبل

خوب بود

اصغر 3 سال قبل
2

عالی

زرا 3 سال قبل
4

خوبه 😊

سحر 3 سال قبل
2

خیلی خوب بود

ناشناس 3 سال قبل
0

مرسی خیلی عالی بود

الینا یوسف زاده 3 سال قبل
-1

عالییییییییی

ناشناس 3 سال قبل
-1

خوب بود مرسی

ناشناس 3 سال قبل
-2

به نظر منم فقط داش آموزان تنبل میان تو این سایتا وای به حالی که اینا دکتر یا مهندس شن

0
آسیه 3 سال قبل

واقعا خیلی دوست داشتم 💖

... 3 سال قبل
0

👏👏👏

محصا 3 سال قبل
2

صلم ممنون خیلی عالی بودن 😁🤗

حسین 3 سال قبل
-1

خیلی سایت خوبی هست دست سازنده اش درد نکنه مطالب مفیدی درونش داره .ممنون

برای پاسخ کلیک کنید