انشا موضوعی را انتخاب کنید و با توجه به محتوای درس درباره آن متنی بنویسید صفحه 36 کتاب نگارش دهم

روژان

خوشحالم متنی که نوشتم شاید کوتاه باشه ولی خودم نوشتم ، شاید بتونه به شما هم کمک کنه تا با ذهنی گسترده تر قلم رویا به دست بگیرین ؛)

متحد تر از اتحاد

از ان سوی آفاق و در کرانه ترین سوی بیکران اسمان ؛ خورشید سوزان مغرورانه می تابد و سوز شیرین سرمای شب را بدرقه راه میکند.

کویر تماما نظم میشود ، قطرات باران متحد میشوند و در دل کویر دشت ها می رویانند ، کویر غرق در آرامش به خورشید مینگرد ، تپه های شنی که پیروزمندانه سر به فلک برده اند لحظه ای میخندند و دست های یکدیگر را با وحدت می فشارند و زیباتر از انچه چشم ببیند می ایستند و زیبا تر از انکهوش بشنود طنین ها در عرصه انداخته و فریاد میکشند و انسان را پند وحدت میدهند

اری ! کویر یکپارچه وحدت را به صفحه زیبای هستی میپاشانند :)

امیدوارم کمکتون کنه !

روژان

ممنونم که مثبت میزنین :)

امیر حسین

میشه عینی و ذهنی شو مشخص کنید ممنون میشم

محمدرضا

معلم ما که یکی این انشا رو بنویسه میفهمه ازاینترنته،زیاد رویایی و ادبی نوشته شده

ممد

سلامتی ابوالقاسم فردوسی که بدین گونه زنده کرد فارسی🤣

انشا صفحه ۳۶ کتاب نگارش پایه کلاس دهم موضوعی را انتخاب کنید و با توجه به محتوای درس درباره آن متنی بنویسید از سایت نکس لود دریافت کنید.

جواب فعالیت نگارش دهم

جواب صفحه 36 کتاب نگارش دهم

موضوع : دنیای رنگارنگ من
طبیعت با شکوه، نشان دهنده ی قدرت بی پایان خداوند است که سایه ی مهر و نوازش خود را بالای سرمان گسترده، در زیر پایمان زمین را چونان مهد آرامش و آسایش قرار داده است.
ما امروز می خواهیم با عینک های رنگی خود به این زیبایی ها نگاه کنیم و سعی کنیم معنی آنها را درک کنیم. در پشت این عینک می توان کوه های سر به فلک کشیده، آفتاب عالم آرا، را به رنگی دیگر تماشا کرد.
آسمان آبی آرام همچون پرنیان، افق تا افق دامن گشوده و در هر چین دامنش هزاران پولک نقره ای جلوه گری می کند.
می توان تمامی دیوارهایی را که داخل چهارچوب آن ها درختانی سر به فلک کشیده و زیبا را که مانند یک انسان جان دارند و در هر شاخه ی خود یک سر پناه برای پرندگان کوچک و زیبا هستند، نظاره کرد.
در همین فکر و خیال بودم که ناگهان صدای بچه گربه ای را از گوشه ی حیاط مدرسه شنیدم که داشت با تعجب به دانش آموزان نگاه می کرد. چه قیافه ی جالبی با طلق رنگی داشت .
ماشین های داخل حیاط، صندلی گوشه های حیاط، سطل های زباله با رنگ دیگر بیشتر خود را نشان می دادند همه جا یکدست و یک رنگ شده بود برخلاف دل انسان ها که هرچه یکدست تر باشد بهتر است، محیط اطرافمان چه قدر خسته کننده و بد می شود اگر فقط یک رنگ باشد.
امروز ما دنیا را با رنگ های مختلف بررسی کردیم، سعی کردیم به زیبایی های باطنی آنها پی ببریم که اگر این طبیعت زیبا نبود ما باید چگونه زندگی می کردیم؟
اگر خورشید طلایی طلوع نمی کرد باید چه می کردیم؟
اگردرختان سبز نبودند چه می شد؟
هرچقدر که ما انسان ها بیندیشیم و رنگ های عینکمان را عوض کنیم، هیچ گاه نمی توانیم به رنگی که خداوند در ساخت این مخلوقات استفاده کرده است برسیم و به هوش خداوند پی ببریم و ناتوانایی مان بیشتر نمود پیدا می کند.

پریچهر : مادر فقط یک کلمه نیست مادر ک میگویی میتوانی مزه عشق و مهربانی و معرفت را روی زبانت احساس کنی.
انگار خداوند دنیایی از مهربانی و دلسوزی و فداکاری را در یک کلمه خلاصه کرده…
مادر یگانه همراه پس از خداوند است تنها کسی ک بعد از خدا ب ان میتوان تکیه کرد بدون هیچ ترس و نگرانی مادر است.
تنها کسی ک تمام عمرش مراقب من بوده و حتی یک لحظه هم از من غافل نبوده.
در شادی ها با خنده من خندیده و در غم ها پا ب پای من اشک ریخته و هنگامی ک بیمار شدم تا صبح بالا سرم بوده و از خوابش گذشته.
مادر فرشته ی بدون بالی است ک خداوند بال هایش را گرفته ب شکل انسان روی زمین قرار داده تا هیچ وقت احساس تنهایی نکنیم.
فرشته ای ک هروقت اشک هایم روی صورتم جاری شد با دست های پینه زده اش اشک هایم را پاک کرد و پروانه وار دورم چرخید تا من قد بکشم و بزرگ شوم.
مادرم؛زحماتی ک تو برایم کشیده ای بی نهایت است و من هیچ وقت نمیتوانم زحماتی ک تا کنون برایم کشیده ای جبران کنم اما همیشه تلاشم را خواهم کرد ک فرزند خوبی برایت باشم و آرزوهایت را تا جایی ک میتوانم برآورده کنم…

پریچهر : موضوع : کتاب
مقدمه : چشمی چرخانده و خوب اطراف را زیر نظر میگیرم ، همه چیز همانطور است که باید باشد ، دقیقا باب میل .
بدنه : همه میدانند که باب میل من چیزی جز قفسه بلندبالایی که کتاب های رنگارنگ در آغوش دارد نیست . من آن چنان در سکوت حاکم بر این فضا غرق میشوم ، که نمیدانم کیستم و کجا هستم ، فقط میدانم جایی جز اینجارا ندارم که این گونه آرامش را در من بدمد .
دستی می اندازم و یکی از کودکان قفسه را بیرون میکشم ، می توانم بگویم همه شان برایم تکراری هستند اما همیشه تازگی خود را دارند . بازش کرده و حس لطیفش روحم را نوازش میکند‌ ، حسش ،‌ چونان رقص باد بر سره زلف درختان و دمیدن در موی کودکان است ، همانقدر آرامش بخش و خالص و پاک که انسان دوست دارد برای چند ثانیه ام که شده چشمانش را ببنند و درش غرق شود .
نتیجه‌ : پناهگاهه من ، پس از آغش امن مادرم ، اینجاست ، من اولین داوطلب خواهم بود که حاظرم قربانی کلمه به کلمه کتاب هایم شوم .

پریچهر : موضوع : آدم برفی
شب بسیار سردی بود؛ انگار میهمان عزیزی در راه است. میهمانی که سالها در انتظارش بودم. خوابیدم. چشمانم را که باز کردم ، صبح شده بود . به سختی پتوی گرم را کنار زدم و خودم را به پنجره رساندم . خدای من! باورم نمیشد ! بالاخره میهمان عزیزِ آسمان از راه رسید . دانه های درشت برف از آسمان فرود می آمدند و به زمین می نشستند. زمین از آسمان زیباتر بود‌،‌ درست مانند یک عروس با لباس سفید شده بود. به هر طرف که نگاه می کردم ، سفید بود. درختان نیز لباس سفید به تن کرده بودند. با خوشحالی صبحانه ام را خوردم و لباس های گرم خودم را پوشیدم . تصمیم گرفتم به دوستم زنگ بزنم و به او پیشنهاد بدهم که به خانه مان بیاید . به او که زنگ زدم بلافاصله قبول کرد و به خانه مان آمد . هر دو به حیاط خانه مان رفتیم . اول کار ، یه خرده برف بازی کردیم. بعد از کلی برف بازی ، دوستم پیشنهاد داد که آدم برفے درست کنیم .
شروع کردیم به آدم برفی درست کردن. برف را با دستهایمان جمع کردیم و سه تا گلوله برف بزرگ درست کردیم و روی هم چیدیم. صورتش را با وسایلی که به همراه داشتیم شکل دادیم. حالا آدم برفی ما ساخته شده است. چه آدم برفی خندانی شده! انگار از تولدش خوشحال بود.
من و دوستم دور او می چرخیدیم و برایش شعرِ آدم برفی، آدم برفی، چرا ساکت و کم حرفی را می خواندیم . اما او همچنان به ما نگاه می کرد و لبخند می زد.

پریچهر : موضوع : مادر

مادر فقط یک کلمه نیست مادر ک میگویی میتوانی مزه عشق و مهربانی و معرفت را روی زبانت احساس کنی.
انگار خداوند دنیایی از مهربانی و دلسوزی و فداکاری را در یک کلمه خلاصه کرده…
مادر یگانه همراه پس از خداوند است تنها کسی ک بعد از خدا ب ان میتوان تکیه کرد بدون هیچ ترس و نگرانی مادر است.
تنها کسی ک تمام عمرش مراقب من بوده و حتی یک لحظه هم از من غافل نبوده.
در شادی ها با خنده من خندیده و در غم ها پا ب پای من اشک ریخته و هنگامی ک بیمار شدم تا صبح بالا سرم بوده و از خوابش گذشته.
مادر فرشته ی بدون بالی است ک خداوند بال هایش را گرفته ب شکل انسان روی زمین قرار داده تا هیچ وقت احساس تنهایی نکنیم.
فرشته ای ک هروقت اشک هایم روی صورتم جاری شد با دست های پینه زده اش اشک هایم را پاک کرد و پروانه وار دورم چرخید تا من قد بکشم و بزرگ شوم.
مادرم؛زحماتی ک تو برایم کشیده ای بی نهایت است و من هیچ وقت نمیتوانم زحماتی ک تا کنون برایم کشیده ای جبران کنم اما همیشه تلاشم را خواهم کرد ک فرزند خوبی برایت باشم و آرزوهایت را تا جایی ک میتوانم برآورده کنم…

میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
بنده خدا 1 سال قبل
60

خوبه

44
بنده خدا 1 سال قبل

مادر

روژان 1 سال قبل
289

خوشحالم متنی که نوشتم شاید کوتاه باشه ولی خودم نوشتم ، شاید بتونه به شما هم کمک کنه تا با ذهنی گسترده تر قلم رویا به دست بگیرین ؛)

متحد تر از اتحاد

از ان سوی آفاق و در کرانه ترین سوی بیکران اسمان ؛ خورشید سوزان مغرورانه می تابد و سوز شیرین سرمای شب را بدرقه راه میکند.

کویر تماما نظم میشود ، قطرات باران متحد میشوند و در دل کویر دشت ها می رویانند ، کویر غرق در آرامش به خورشید مینگرد ، تپه های شنی که پیروزمندانه سر به فلک برده اند لحظه ای میخندند و دست های یکدیگر را با وحدت می فشارند و زیباتر از انچه چشم ببیند می ایستند و زیبا تر از انکهوش بشنود طنین ها در عرصه انداخته و فریاد میکشند و انسان را پند وحدت میدهند

اری ! کویر یکپارچه وحدت را به صفحه زیبای هستی میپاشانند :)

امیدوارم کمکتون کنه !

196
روژان 1 سال قبل

ممنونم که مثبت میزنین :)

Lyly 1 سال قبل
25

یلدا

L 1 سال قبل
10

انشای پاییز🙏🏻

ناشناس 1 سال قبل
56

مادر

ناشناس 1 سال قبل
16

بلد رچین وبرزگر

ممد 1 سال قبل
73

سلامتی ابوالقاسم فردوسی که بدین گونه زنده کرد فارسی🤣

ممد 1 سال قبل
9

تابستان

ناشناس 1 سال قبل
32

پدر

mobi:) 1 سال قبل
61

ای کاش انشاها کوتاه تر بود و عینی و ذهنی بودنشون رو هم مشخص میکردین

هیمن 1 سال قبل
18

😐

حسین پروانه 1 سال قبل
68

سلام.....آقا لطفا انشایی بنویسید که به نوشته یه دانش آموز شبیه باشه الان اینو هرکی بنویسه معلم میفهمه خودش ننوشته (●◡●)

33
روژان 1 سال قبل

خب به این بستگی داره که دانش اموز سر کلاس بتونه خوب بنویسه یا نه

اگه خوب بنویسی معلم شک نمیکنه:)

21
Porya.g 1 سال قبل

آره واقعا حرف درستی زدی

18
Porya.g 1 سال قبل

آره واقعا حرف درستی زدی

56
سجاد مرمضی 1 سال قبل

اره

علی 1 سال قبل
3

خوب بود تقریبا

ناشناس 1 سال قبل
44

مادرم

بی نام 1 سال قبل
33

میشه غینی و ذهنیشو مشخس گنید!!!!

19
☆دوکی ☆ 1 سال قبل

متنش خوب بود اما اگه عینی و ذهنیش مشخص می بود بهتر میشد

.. 1 سال قبل
16

لطفا عینی و ذهنی رو مشخص کنید

محسن(Arrow) 1 سال قبل
21

اونایی که میگن معلم میفهمه

یکم حوصلفقط کافیه یه کم بخرج بدن یکم متن رو کم و زیاد کنن معلم نمیفهمه ، من امتحان کردم ،فقط کافیه یه کم تقیرش بدین و کمو زیادش کنین

پارمیدا 1 سال قبل
57

همین ک انشاء رو بخونیم دبیرمون قــشـنگ میفهمه که از اینترنت گرفتیم 😣💔

12
یلدا 1 سال قبل

خب تعقییرش بده:-|

17
حصین 1 سال قبل

یه خورده تغییر بده😂

خداوند 1 سال قبل
19

خداوند

زینو 1 سال قبل
5

گل

ناشناس 2 سال قبل
20

مادر

H.m 2 سال قبل
44

ای کاش عینی و ذهنیش مشخص بود):

10
پارمیدا 1 سال قبل

اره کاشکی مشخص بود

A 2 سال قبل
6

سلام عالی بود

مرسی

محدثه 2 سال قبل
18

معلم متوجه میشه از گوگل دراوردیم یکم کوتاه تر بود بهتر بود زیادی طولانیه

0
Fazeleh 1 سال قبل

Daqiqn

... 2 سال قبل
17

خوب بود ولی بنویسیم معلومه از نت هس 🚶‍♀️💔

آرزو 2 سال قبل
20

عالی بود

10
تنها 1 سال قبل

معلم ها میفهمند

82
محمدرضا 2 سال قبل

معلم ما که یکی این انشا رو بنویسه میفهمه ازاینترنته،زیاد رویایی و ادبی نوشته شده

23
Ma 2 سال قبل

موافقم

62
علی 2 سال قبل

معلم ما همه اونایی که تو اینترنت هست رو میدونه

رقیه جگر 2 سال قبل
30

عالی بود انشاء عدم راضی بود😁😁😁

2
محمد مهدی 1 سال قبل

بله

Ali.m 2 سال قبل
5

قشنگ نبود.

امیر حسین 2 سال قبل
103

میشه عینی و ذهنی شو مشخص کنید ممنون میشم

علی نظری 2 سال قبل
5

خیللللللللللی طولاااااااانی بود

13
مبین 2 سال قبل

همشون واسه یه نوشته نیس ک چند تا انشاس:)

فاطمه نارویی 2 سال قبل
23

انشا هاش خوبن زیادی طولانی هستن

حاحخاحلاخ 2 سال قبل
17

انشاش خوب بود اما طولانی بود

24
رها 2 سال قبل

دبیر ما متوجه شد ک از گوگل در اوردم 😅

سارینا 2 سال قبل
2

خیلی طولانیه

ناشناس 2 سال قبل
12

انشا خوبی داره ولی طولانی هست اما بازم خوبه

ناشناس 2 سال قبل
22

طولانیه

نویسنده 2 سال قبل
5

زندگی

مهنا 2 سال قبل
22

پدر

Mahsa 2 سال قبل
17

خیلی زیاده

5
Mohammad 2 سال قبل

Tanbal nabashim 😂

دقیقا معلم ما هم همینجوریه 2 سال قبل
48

کاش ذهنی و عینی بودنش مشخص بود

6
ناشناس 2 سال قبل

اره

الما 2 سال قبل
63

معلم ما میفهمه

Parisa 2 سال قبل
16

عالیه ولی یکم طولانیه

-2
خونوک 2 سال قبل

خونوک بود

هوشی 2 سال قبل
0

خیلی خوب

Zari 2 سال قبل
3

عالی بود وواقعیامادبیر متوجه نشه صلوات

Kimia 2 سال قبل
14

بد نیس فقط کاش مشخصه باشه کدوم عینی و ذهنی هست خیلی هم طولااااانیه

العاشق 2 سال قبل
7

انشاش عالیه

پیام دارم برای پارسالیب عزیز‍‌‌... 2 سال قبل
10

عالی و کامل۱-طولانی بود۲- معلمم فهمید از روی گوگل و سایت شما فهمیدم جرررر 😅🖤🖤دمتون گرم عالی 💎🤝

برای پاسخ کلیک کنید