متن زیر را در یک بند ادامه دهید در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب و عنوانی برای نوشته خود انتخاب کنید صفحه 97 نگارش فارسی ششم درس شانزدهم
Mareh
پرسپولیسا ها دستشان بالا رای دهید❤
Mareh
کیا پرسپولیسی وکیا استقلالی هستند لطفا رای بدهید ✍❤
فاطمه
عالی
امیری
همه متن نوشتن. پس عنوانش چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ملیکا
عشق فقط پرسپولیس ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
صفحه ۹۷ نگارش فارسی ششم درس شانزدهم در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب متن زیر را در یک بند ادامه دهید و عنوانی برای نوشته خود انتخاب کنید آداب مطالعه از سایت نکس لود دریافت کنید.
متن در اتاق نشسته بودم و به کتابخانه نگاه میکردم را در یک بند تکمیل کنید
با سلام خدمت دوستان عزیز ما در حال تکمیل کردن سوال بخش اول صفحه ۸۸ کتاب نگارش پایه و کلاس ششم ابتدایی دبستان هستیم و جواب اینگونه است که موضوع دایرةالمعارف می باشد و متن اینگونه است که در اتاق نشسته بودم و به کتابهای کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب عارف افتاد که میخواستم آن را بگیرم و به سراغ پدرم رفتم و از او پول گرفتم و گفتم بابا پول بده گفت چند تومان می خوای گفتم ۵ هزار تومان رفتم و گفتم شما نیز اگر متن دیگری دارید در نظرات پایین برای ما بفرستید تا با اسم شما منتشر شود.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
شقایق » ابو علی سینا افتاد که او مردی دانشمند است که بسیار چیزهارا درست کرده است که مادرم آمد ونشد بقیه آن رابخوانم در آن زمان فکر کردم که یک چیزی از داخل کتابم بیرون آمد و من ترسیدم.
مائده » در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب شازده کوچولو خورد. با اینکه این کتاب را بارها و بارها خوانده بودم اما باز هم وسوسه میشدم که آن را بخوانم ! دل را به دریا زدم و دوباره برش داشتم. و جملات خوب را تکرار کردم که روباه میگفت : جز با چشم دل نمی توان خوب دید . آنچه اصل است از دیده پنهان است. یا یک نفر به تنهایی هیچ چیز نمی داند. این ها جملاتی است که هر روز هم تکرار شود کم است.
ناشناس » ریاضی سال پنجم خورد چقدر دلم برای ریاضی سال پیشم تنگ شده بود برای همین وسوسه شدم و دوباره آن را برداشتم و به سوالاتش نگاه میکرد و میگفتم یادش بخیر.
نویسنده » لغتنامه دهخدا افتاد رفتم وآن را برداشتم وبا خود به خانه بردم و آن را خواندم . بعد از چند هفته که کتاب لغتنامه دهخدا را کامل خواندم آن را به کتابخانه برگرداندم.
نویسنده » دراتاق نشسته بود وبه کتابهای کتابخانه نگاه می کردم ناگهان چشمم به کتاب خواهران تاریک افتاد احساس می کردم که ترسناک است اما اونجوری که تصور می کردم نبود بارها وبارها این کتابراخوانده بودم چنان کتاب زیبایی هم نبود اما احساس کردم که کتاب خیلی عجیب بود در اتاق را باز کردم چشمم صندوق افتاد رفتم ان را باز کنم که به رویا ها پریدم.
نویسنده » در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب قران سال پنجم خورد.چقدر دلم برای قران سال پیشم تنگ شده بود برای همین وسوسه شدم و دوباره ان را برداشتم و در گوشه ای نشستم و شروع کردم به خواندن سوره ای .سوره ای که مرا تا اوج اسمان برد!!!.
نازنین » در اتاق نشسته بودم و کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب شاهنامه افتاد او کتاب بزرگ بود من وسوسه شدم که شاهنامه را بخوانم ولی همین که ده صفحه اولش را خواندم خسته شدم و او را به مادرم دادم تا ادامه شاهنامه را برای من بخواند وقتی مادرم برایم می خواند اصلا خسته نشدم و با شور و شوق فراوان به داستان آن کتاب گوش دادم.
نازی » در اتاق نشسته بودم وبه کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب لغتنامه ی دهخداافتاد لعتنامه ی دهخدا مفصل ترین کتاب لغت ومهم دارم و اساسی ترین اثر دهخدااست دهخدا برای نوشتن این لغتنامه نزدیک به چهل سال کوشش کرد ودر این مدت حدود صد نفرباوی همکاری کردند دهخدا برای نوشتن این لغتنامه شب و روز به مطالعه و جمع آوری اطلاعات مشغول بود. آرزوی من یک بار خواندن لغتنامه ی دهخدا بود تا با زندگی شخصی که برای ایران و زبان فارسی به غیر از فردوسی زحمت ها کشیده بود ،آشنا شوم و از ایشان برای خدمت به وطنم سرمشق بگیرم دوستان امیدوارم متنم کمکتون بکنه.
نویسنده » در اتاق نشته بودم وبه کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب مناجات علی افتاد و ده دقیقه ای به خواندن پرداختم نا.هان زمان ازدستم پرید وزمان مدرسه ام دیر شد وسرویسم رفت وبه مادرم نگفتم وآن روز خودم پیاده رفتم وآنروز خیلی کیف داد چون من پیاده رفتم.
نویسنده » در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه می کردم. ناگهان چشمم به کتاب راز های زندگی بر خورد دلم می خواست آن کتاب را بخوانم اما یک چیز جلویم را میگرفت ، اما با تمام قدرت بلند شدم و رفتم به طرف کتاب رفتم کتاب راز های زندگی صفحه ی اول یک جای کلیدی بود واقعی بود! دستم را در جای کلیدی وارد کردم دوستم را چرخاندن ! چیزی دستم را کشید و من در جا کلیدی فرو رفتم و آنجا سالیان سال ماندم.
متین محمدی » کلیه ودمنه افتاد.من حیوانات رودوست دارم وباخواندن کتاب کلیه ودمنه بازندگی حیوانات بیشترآشنامی شوم.دوستانم مرا صدا کردند و گفتند با ما بازی کن ولی من مشغول کتاب خواندن شدم ناتمامش کردم بعد سراغ بازی رفتم.
نویسنده » فارسی پنجم افتاد ان رابازکردم و اتمام درس های این کتاب راخواندم ودربین انها می گفتم یادش بخیر بعدکه تمام شد یک ،دو اشک از چشمانم جاری شد وبعدیک صلوات برحضرت محمد فرستادم وکتاب را بستم.
فاطمه جبارزاده :داستان راستان استاد مطهری افتاد . به مطالعه ان پرداختم .ازخواندن داستان های پند آموز ان لذت بردم . کنجکاو شدم درباره ی شخصیت استاد مطهری بیشتر بدانم با اجازه ی بزرگ تر ها در رایانه به جست و جو پرداختم و فهمیدم استاد بزرگوار چه شخصیت وارسته و بزرگی بوده اند ..
نویسنده : بوستان سعدی افتاد واز جایم بلند شدم و ان را برداشتم وآن را نگاه کردم دیدم که چقدر. شعر های زیبا در ان است این شاعر بزرگ ایرانی هم شاعر هم نویسنده بود این شخص در قرن هفتم بود نامش هم سعدی شیخ مصلح الدین بود.
مهشید : دقیقا پای یه چیزی رو میکشن وسط که با عقل جور در نمیاد و هی میخوان دعوا راه بندازن بین بچه ها بشین درس بخونید بابا تو این وضعیت.
معراج : ان بیست وسه نفر افتاد با اینکه 3بار این کتاب را خوانده بودم.دوباره قسمت های قشنگ ان را دوباره برداشتم و خواندم.و خیلی لذت بردم..
نویسنده : کتابیافتادرفتموان را برداشتم کتاب را باز کردم لولو خورخورهدرامدمنترسیدم او مرا کشید درون کتاب و مرا تکه تکه کرد و به جای کوشت گوسفند کشتار روز فروخت.
صبا : جادویی افتاد.منظورم از جادو ورد و این حرفا نیست…بلکه جادوی خیال پردازی است.وقتی کتاب را می خواندم انگار به دنیایی دیگر رفتم.دنیایی پر از شیرینی و شکلات و بازی.دنیایی که در ان خبری از جنگ و کم ابی نیست.هوای انجا بسیار خوش است و اب فراوان دارد.
به امید روزهایی بون کم ابی و الودگی در ایران…^_^
نویسنده : ريحانه دختر بچه اى حسين خوارزمى و شا گرد ابو ريحان بيرونى مى گوييد سال خا ارزيم بود كه دوباره چهره اى زيباى معللم را خوب ببينم ميثم دهقان خلدى ببخشيد منم نميدونم شما از اينترنت بپرسيد.
امیریان : فانتزی افتاد.انگاری اسمی نداشت!چه جالب!کتاب بی اسم!یه لحظه احساس کردم دیگر از فضای پر کتاب کتابخانه خبری نیست!درون یه قصر بودم با یه عالمه پری و جن و آدم!اون موقع بود که آقای کتابدار صدام کرد و گفت:تو خیالی!پاشو!دارم کتابخونه رو می بندیم!به جایی که اون کتاب قبلاً بود نگاه کردم!انگاری از کتاب خبری نبود!اون یک کتاب جادویی بود؟خدا میدونه چی بود؟.
نویسنده :چشمم به کتاب شاهنامه ی فردوسی افتاد…با هیجان آن را از داخل کتابخانه ام برداشتم و وارد بخش رستم و سهراب شدم…مطمئنم همه ی ما ده ها بار آن را خوانده آیم و لی من خودم هر بار آن را میخوانم ، به شدت ناراحت و آزرده خاطر میشم…کتاب بسیار زیبایی است و داستان های زیادی از جمله : رستم و دیو سپید ، رستم و سهراب ، رستم و کوه سپند ، گردآفريد ، کیخسرو ، داستان های سیاوش ، سوگ سیاوش ، رستم و اسفندیار ، زال و سیمرغ و ضحاک و کاوه آهنگر دارد😉.
هیچ کدوم جالب نبود.
ب درد عن نمیخورد😐🍫
😘😘😘😘😘😘
من پرسپولیس هستم عشق فقط پرسپولس
ممنون
عالی ممنونم بچه ها واقا عالی بود متشکرم
عالی بود 🙏🌹🥰😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️👏👏👏👏
به جای و اگه ز بود خیلی بهتر بود
عالی من استقلالی هستم فحش اوناییکه که پرسپلیسی هستند
درس چهاردهم ایران آباد
چرا موضوع نگارش درس شانزدهومو نمیزارید با جواب
چرا موضوع نگارش درس شانزدهومو نمیزارید با جواب
منم پرپولیسی
ممنون ❤
استقلال پاره پاره پرسپولیس در ستاره
سلام
من صد درصد پرسپولیس هستم ♥♥♥♥😉😍رنگ های پرسپولیس ببیشتر از استقلالی💙😏 انشالله روز دوشنبه😘♥😍♥♥💖🌹🌹🥰💟
اون چیزی که میخواستم نبود آخه چرااااااااا
ابو علی سینا افتاد که او مردی دانشمند است که بسیار چیزهارا درست کرده است که مادرم آمد ونشد بقیه آن رابخوانم در آن زمان فکر کردم که یک چیزی از داخل کتابم بیرون آمد ومن ترسیدم
ریاضی سال پنجم خورد چقدر دلم برای ریاضی سال پیشم تنگ شده بود برای همین وسوسه شدم و دوباره آن را برداشتم و به سوالاتش نگاه میکرد و میگفتم یادش بخیر😌
عالی بود ما ئده خانم ممنون واقعا این داستان شما لایک داره👌👌👌👌👍👍👍
سلام . متن ها خیلی خیلی قشنگ و خوب بود و من وقتی متن ها را می خواندم لذت میبردم از شما خیلی خیلی ممنونم.😃😃😃😃😃
داستان جالبی افتاد من هم رفتم که ان را بخوانم اما ناگهان پایم به لبه فرش گیر کرد و افتادم این شد که تصمیم گرفتم هییییییییچ وقت ان را نخوانم😹😁
فارسی پنجم افتاد ان رابازکردم و اتمام درس های این کتاب راخواندم ودربین انها می گفتم یادش بخیر بعدکه تمام شد یک ،دو اشک از چشمانم جاری شد وبعدیک صلوات برحضرت محمد فرستادم وکتاب رابستم. ّٔ
کیا پرسپولیسی هستن؟؟؟؟هرچند شماها استقلالی باشین اخر اخرش باید جلوی چراغ قرمز بایستید یعنی باید به پرسپولیس وپرسپولیسی هااحترام بگذارید😁😁😁 لطفا ری بدهی ✍✍✍✍✍✍
من پرسپولیسی ام براش جون می دم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ارتش سرخ آسیا سرور کل آبیا……..،……
قدیمی که ازپدرم بود افتاد پدرم آن کتاب راازدوران جبههبه یادگار آورده بود کتاب رابرداشتم وشروع به ورق زدن کردن وهمین طور که به عکس هایش نگاه میکردم چشمم به یک عکس یاد گاری ازپدرم افتاد که با دوستانش گرفته بود. وقتی آن عکس را به پدرم نشان دادم حسی و چشمان پدرم دیدم حسی بین دلتنگی وغصه خوردن بود اوگفت که دوستانش شهید شده اند من هم باناراعکس راازاو گرفتم وبردم در اتاق وشروع به خواندن آن کتاب کردم. خاطرات جنگ وسختیهای دوران جنگ را به خوبی در کتاب به تصویر کشیده بودند
آفرین آفرین من پرسپولیسیم👏👏👏👏👏👏
ممنون ازتون
همچنین
من پرسپولیسی سفت هسم
همه متن نوشتن. پس عنوانش چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون واقعا عالی و کامل بود
منم عاشق پرسپولیسم😘
از شما تشکر میکنم به خاطر سایت عالیتان
بله
خیلی خیلی ممنون💗سایتتون عالیه💙
خیلی خیلی خووووووووووووووب است
خیلی ممنون از سایتتون
یا خیلی بلند یا خیلی کوتاه یکی هم که هست اونایی کهنوشتم از روی هم نوشتم ولی باز خوبه
داستان راستان استاد مطهری افتاد . به مطالعه ان پرداختم .ازخواندن داستان های پند آموز ان لذت بردم . کنجکاو شدم درباره ی شخصیت استاد مطهری بیشتر بدانم با اجازه ی بزرگ تر ها در رایانه به جست و جو پرداختم و فهمیدم استاد بزرگوار چه شخصیت وارسته و بزرگی بوده اند .
قربون همه استقلالی ها اب دریا شوره پرسپلیس بیشوره فقط ابببیییییییییییییییی blueeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee
برید کنار داهاتیای قرمزی نسلتون منقرضه
من چراغ قرمز و رد میکنم تا پشتش واینسم ههههههههههه خخخخخخخخخخخخخخ برو بابا شما مال این حرفا نیستی دادا
چی نوشتی اصلا خودت میدونی چی گفتی در ضمن من استقلالی ام از همه بهتر فقط استقلاله
کاش یه کم کامل تر و بهتر می نوشتید🤔
عاللللللی .😍
خیلی خیلی خوبه. ممنون از کسانی که این متن های زیبا رو میفرستن💚💙💜💛❤😍😍
دقیقا استقلال خوبه و من استقلالی هستم چون رنگ ابی به ادم ارمش میده قرمز چیه وقتی که بهش زل بزنی چشت نابود میشه چشم درد میگیره ادم
خیلی بد و همش مینویسن وسوسه شدم یا یه چیزی جلوم رو می گرفت😕😤
منم باهات موافقم هزاران بار این جملات را نوشتم تا آخرش موفق شدم
دقیقا ولی من گیج شدم یعنی چرا واقعا
دقیقا
عالي بود مرسي 😍
نازی جاااان واقعاااا ازت ممنونم😘😘مطلبت کمکم کرد
نازی جان مطلبت عالی بود به دردم خورد🙏🙏
افرین به نازی خانم از همه بهتر نوشته بود 👍👍👍👍👍💗💗💗💗💗💗
ان بیست وسه نفر افتاد با اینکه 3بار این کتاب را خوانده بودم.دوباره قسمت های قشنگ ان را دوباره برداشتم و خواندم.و خیلی لذت بردم.
وای ججججججججوووووووونننننننننننن دارم داغ میشم چقد گرمه پشتم گرمه
عالی👌🏻👌🏻👌🏻
کتاب ضرب المثل ها را دیدم با خود فکر کردم که معنای بعضی از آنها را نمی دانم پس کتاب را برداشتم وکمی از آن را خواندم و چیز های که نمی دانستم را متوجه شدم واز این به بعد تصمیم گرفتم وقتی به کتاب خانه میروم کتاب هایی که جواب سوال هایم در آن است بخوانم
به نظرتون مدرسه کی باز میشه
عالی بود😻👌👌👏👍👍
خیلی هم عالییی
عالی بود مخصوصا مائده خانم
خیلی خیلی متشکرم از افراد این سایت عالی بود مخصوصا مائده خانم گل💐😍
خوب بود
چشمم به کتاب قرآن افتاد و چه حالی برم داشت نمی دا نیستم با چه سرعت به سمت کتاب خانه رفتم واورا خواندم و کمی آرام شدم
همه استقلالیا بیبببببببببپرسپولیسیاااااا جیگررررحالا هی بسوزید نصف فوتبالیای ایران پرسپولیسان
جان فدای لبت
گلاستان.
به نظر من نظرات عالی بودن از تخیلات استفاده شده بود
سلام خیلی ممنون از سایت نکس لود 👍لطفا اگر می شود جواب های نگارش را بیشتر جواب بدید🙏😘😘😘🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗😋😋😋😋😋
عالی عالی مطالب خیلی خوب بود
واقعا خجالت داره
خیلی عالی بود مخصوصا برای مائده👏👏👏💋❤
عالی است بهترین متن است
آفرین شقایق جان واقعا عالی بود👍👍👍
عالی
صبا:جادویی افتاد.منظورم از جادو ورد و این حرفا نیست…بلکه جادوی خیال پردازی است.وقتی کتاب را می خواندم انگار به دنیایی دیگر رفتم.دنیایی پر از شیرینی و شکلات و بازی.دنیایی که در ان خبری از جنگ و کم ابی نیست.هوای انجا بسیار خوش است و اب فراوان دارد.
👄👄👄👄👄👄👄👄👄👄👄👄👄👄❤❤❤❤❤❤❤❤☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺خیلی خیلی عالی بود ممنون❤❤❤❤❤💞
لطفا متن های زیبا بفرستید.ممنون
جواب های امیر زا را 206 را بیاورید
چشمم به کتاب شاهنامه ی فردوسی افتاد…با هیجان آن را از داخل کتابخانه ام برداشتم و وارد بخش رستم و سهراب شدم…مطمئنم همه ی ما ده ها بار آن را خوانده آیم و لی من خودم هر بار آن را میخوانم ، به شدت ناراحت و آزرده خاطر میشم…کتاب بسیار زیبایی است و داستان های زیادی از جمله : رستم و دیو سپید ، رستم و سهراب ، رستم و کوه سپند ، گردآفريد ، کیخسرو ، داستان های سیاوش ، سوگ سیاوش ، رستم و اسفندیار ، زال و سیمرغ و ضحاک و کاوه آهنگر دارد😉😆
ابو علی سینا افتاد که او مردی دانشمند است که بسیار چیز ها را درست کرده است که مادرم آمد
فانتزی افتاد.انگاری اسمی نداشت!چه جالب!کتاب بی اسم!یه لحظه احساس کردم دیگر از فضای پر کتاب کتابخانه خبری نیست!درون یه قصر بودم با یه عالمه پری و جن و آدم!اون موقع بود که آقای کتابدار صدام کرد و گفت:تو خیالی!پاشو!دارم کتابخونه رو می بندیم!به جایی که اون کتاب قبلاً بود نگاه کردم!انگاری از کتاب خبری نبود!اون یک کتاب جادویی بود؟خدا می دونه چی بود؟m.amiriyan
خیلی خوبه 😍😍😍😍😍
از مائده متشکرم خیلی متنش خوب بود😘😘😘😘
متن خانم مائده بسیار عالی و زیبا بود دوست دارم مائده
خیلی خیلی خیلی عالی بود مخصوصا مائده😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻
من
عالییییییواقعا متن های محشره ای هست 💜💛💚💙❤💟💖💕❤
عالی بود
سلام خوبین من امیر حسین استم من انقدر بسته میدم تا یک جواب درسمو پیدا کنم لطفاً عکس با جواب بزارین تا ما بتونیم بنویسیم وبعد بخونیم و درسو کامل بدونیم فهمیدین
کیا پرسپولیسی وکیا استقلالی هستند لطفا رای بدهید ✍❤
عشق فقط پرسپولیس ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
پرسپولیسا ها دستشان بالا رای دهید❤
سلام به همگی امیدوارم از مطالب من خوشتان آمده باشد 🌷
خیلی هم عالیییی مائده خانم بیشتر لایک دارین 😉❤❤❤❤❤
🌷🌷🌷
سلامدوستان امیدوارم از مطالب من خوشتان آمده باشد🌷
سلام🎉🎊🎈میخواستم بگم مطالب خاتون عالییییییی هستن . مخصوصا ماكده جونمن همه ی این نگارش هارو که خونمون تکلیف میده از این سایت پیدا میکنم و خانم هم خیلی خوشش میاد . ممنون از همه💟💟💟💟💟💟💟💐💐💐💐💐💜💛💚💜💛💚💜💛💚💚💜💛💚💚💛💜💜💚💛💛💜💜💛💚💚💟😘😘😘😘😘😘
سلام،من میخواهم این کتاب را بخرمبعد از اینکه کتاب را گرفتم با پدر به خانه رفتیممن وقتی که به خانه رسیدمآن کتاب را خواندمدیدم که چیز های خوبی دارد
عالی بود
سلام دستتون درد نکنه من خیلی خوب متوجه میشم ای جان خیلی ممنونم بخصوص هدی که درس ۱۶ به من یاد داد
ستاره شناسی افتاد می دانستم که اگر این کتاب را بخوانم علم بیشتر می شود از سریع به طرف کتابخانه رفتم و کتاب را درآوردند و سپس با اشتیاق کتاب را باز کردم و شروع به خواندن کردم مادم پس از لحظاتی برای نهار صدایم زد اما آنقدر که کتاب را دوست داشتم به نهار نرفتم و کتاب را تا آخر شب تمام کردم و فردای آن روز که به مدرسه رفتم معلم من چیزهایی را که می گفت و در مورد سیارات می گفت من کامل می دانستند می دانستم⭐⭐
خیلی خوب
نه من اصلاً از متنت خوشم نيومد
چشمم به کتاب نهج البلاغه افتاد نهج البلاغه کتاب ی است که نامه ها سخن های امام علی ع است کتاب را برداشتم ولی هرچقدر سعی کردم نتوانستم بخوانم پیش مادرم رفتم و مادرم آن را برایم خواند خیلی آرامش بخش بود هرچقدر مادرم بیشتر میخواند من بیشتر احساس آرامش میکردم
سعدی افتاد ،کتاب را برداشتم وروی صندلی نشستم ببینم چه چیزی در آن نوشته شده که وقتی یک بیت شعر از آن را خواندم به فکرفرو رفتم ودر مورد آن خیلی خیلی فکر کردم و همین یک بیت شعر راه زندگی من را تغییر داد و من را به سوی راه درستی و راستی هدایت کردنوشته:مبینا😘
من خودم نوشتم:::
عالی بود خیلی متوجه شدم ممنون عالی دستت درد نکنه عزیزم
بای بای ما رفتیم بای بای میرفتیم 😂😂
خوب نبود 😕بدم نبود 😕
عالی بود ممنونفاطمه
خوبه
ممنون خیلی جالب بود خیلی ممنون✅✅✅
نظر تو زیاد مهم نیست
😉
خیلی عالی بود از همه ی شما عزیزان تشکر میکنم
6
خیلی خوب بود
ریاضی پنجم افتاد دلم خیلی تنگ شده
من بهتون جواب اصلی رو میدم😏
نه
خیلی ممنون عالی بود فقط این و گفتم بابا پول بده گفت چند تومن میخوای گفتم ۵ تومن رفتم و بیقیش چرا نیس
مرس
خیلی خوبه
به کتاب سیندرلا افتاد من از اون کتاب خیلی خوشم آمد تا میخواستم بگیرم پول نداشتم رفتم پیش پدرم گفتم بابا میخوام کتاب بگیرم پول ندارم شما پول دارید پدرم گفت بله دارم گفت چقدر می خوای گفتم 10هزار تومان پدرم آن پول را داد و رفتم گرفتممیترانامحمدزاده
سوال 2
کلیله و دمنه افتاد جلد زیبا و قدیمی کتابم را مجذوب خود کرد کتاب را برداشتم پس از ورقزدن شروع به خواندن داستان کردم با اینکه معنای بعضی از واژه ها را نمی دانستم اما از خواندن آن داستان پند آموز لذت بردم
خیلی ممنون از شما
خواهرم افتاد بعد یادم آمد که خواهرم چقدر دنبال
گوسفند را بخور ومرا نحور خوارزم
خوشم امد
به نظر من به نظرات دوستان نگاه کنید من بلد نیستم
چشمم به یه رمانی افتاد که بار ها خوانده بودم ولی بر این حال بر خواستم و به سمت او رفتم و شروع کردم به خواندن همین
لاله های سرخ
د
در
سوال ۲صفحه ی ۹۷
کتاب علوم
زارعی
عالی