معنی حکایت عمر گران مایه صفحه 92 فارسی ششم
انشا نثر ساده تجزیه و تحیلی صفحه ۹۲ کتاب ادبیات فارسی پایه ششم معنی حکایت عمر گران مایه از سایت نکس لود دریافت کنید.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم کاش بچه ها جواب رو بفرستن.
نویسنده : دو برادر بودند. یکی خدمت سلطان میکرد دیگری با زور دست هایش نان میخورد. یک روز توانگر امد و گفت:چرا خدمت نمیکنی تا از سختی نجات یابی گفت : تو چرا کار نمیکنی تا از پستی خدمت کردن رهایی یابی که دانایان گفتند : به کمر که از زرین بستن و به خدمت ایستادن بهتر است.
نویسنده :با دست خود کار کردن و سختی کشیدن بهتر از تعظیم کردن جلوی پادشاه است.عمر و زندگی با ارزش با فکر کردن به اینکه چی بخورم و چی بپوشم هدر رفت..
نویسنده :چرا زین ره به قصر پادشاهی بخور در سفره ی ما هرچه خواهی
من درسا علی ترکی پایه ی ششم از مدرسه ی آوازه هستم اینم یک بیت از درس فارسی پنجم است.
باران معصوم زاده :معنی : دو برادر بودند که یکی به سلطان خدمت میکرد و دیگری با کار و تلاش خود روزی به دست می آورد یک روزی برادر ثروتمند به برادر تنگدست گفت چرا به سلطان خدمت نمی کنی تا از سختی کارکردن رها شوی ؟ زیرا دانایان گفته اند : از دست رنج خود
خوردن و ( آسوده) نشستن از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سر پا ایستادن بهتر است.
برای دریافت "معنی حکایت عمر گران مایه صفحه 92 فارسی ششم" لطفا نظری در نظرات پایین سایت برای ما بفرستید یا از دکمه صورتی ارسال نظر استفاده کنید.
معنی: دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی.
دو برادر بودند که یکی به سلطانی خدمت میکرد و دیگری با کار و تلاشِ خود، روزیاش را به دست میآورد.
باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مَشَقّتِ کارکردن بِرَهی؟
یکبار برادر ثروتمند به برادر فقیرش گفت که: چرا مانند من به سلطان خدمت نمیکنی تا از زحمتِ کار کردن راحت شوی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذلّتِ خدمت، رهایی یابی که خردمندان گفتهاند: نانِ خود خوردن و نشستن بِه که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن.
(برادر فقیر) گفت: تو چرا کار نمیکنی تا از خفّت و خواریِ خدمت به سلطان راحت بِشَوی که اندیشمندان گفتهاند: از دسترنج خود استفاده کردن و راحت بودن از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سرپا ایستادن بهتر است.
معنی شعر عمر گران مایه فارسی ششم
به دست آهنِ تفته کردن خمیر بِه از دست بر سینه، پیشِ امیر
آهنِ گداخته را با دست مانندِ خمیر شکل دادن، از دست به سینه در خدمت پادشاه ایستادن بهتر است.
عمرِ گران مایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شِتا
عمر ارزشمند خویش را به خاطر اینکه تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم هدر دادم.
ای شکمِ خیره به نانی بساز تا نکنی پشت به خدمت، دو تا
ای شکمِ گستاخ، با تکه نانی سر کن تا مجبور نشوی برای خدمت به هر کسی تعظیم کنی. دکو
معنی: دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی.
دو برادر بودند که یکی به سلطانی خدمت میکرد و دیگری با کار و تلاشِ خود، روزیاش را به دست میآورد.
باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مَشَقّتِ کارکردن بِرَهی؟
یکبار برادر ثروتمند به برادر فقیرش گفت که: چرا مانند من به سلطان خدمت نمیکنی تا از زحمتِ کار کردن راحت شوی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذلّتِ خدمت، رهایی یابی که خردمندان گفتهاند: نانِ خود خوردن و نشستن بِه که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن.
(برادر فقیر) گفت: تو چرا کار نمیکنی تا از خفّت و خواریِ خدمت به سلطان راحت بِشَوی که اندیشمندان گفتهاند: از دسترنج خود استفاده کردن و راحت بودن از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سرپا ایستادن بهتر است.
معنی شعر عمر گران مایه فارسی ششم
به دست آهنِ تفته کردن خمیر بِه از دست بر سینه، پیشِ امیر
آهنِ گداخته را با دست مانندِ خمیر شکل دادن، از دست به سینه در خدمت پادشاه ایستادن بهتر است.
عمرِ گران مایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شِتا
عمر ارزشمند خویش را به خاطر اینکه تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم هدر دادم.
ای شکمِ خیره به نانی بساز تا نکنی پشت به خدمت، دو تا
ای شکمِ گستاخ، با تکه نانی سر کن تا مجبور نشوی برای خدمت به هر کسی تعظیم کنی.
معنی بیت اول:
اهن بسیار داغ را با دست خمیرکردن بهتراز این است که در پیش پادشاه دست به سینه باشی و خدمت کنی
من معلمم گفته به صورت یک جمله مرتب بنویسید
این راکامل معنی کنین
عااااالی
عالییییییییییه
اههههههههههههاوهمایگاد
بیت۳:ای شکم خیره وپست با تکه نانی سازگاری کن
حیدری از مدرسه ولیعصر هستم
معنی : دو برادر بودند که یکی به سلطان خدمت میکرد و دیگری با کار و تلاش خود روزی به دست می آورد یک روزی برادر ثروتمند به برادر تنگدست گفت چرا به سلطان خدمت نمی کنی تا از سختی کارکردن رها شوی ؟ زیرا دانایان گفته اند : از دست رنج خود
خوردن و ( آسوده) نشستن از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سر پا ایستادن بهتر است
بادستان خود تلاش کن تا نانی که می خوری از گلویت پایین برود
چرا زین ره به قصر پادشاهی بخور در سفره ی ما هرچه خواهی
من درسا علی ترکی پایه ی ششم از مدرسه ی آوازه هستم اینم یک بیت از درس فارسی پنجم است
با دست خود کار کردن و سختی کشیدن بهتر از تعظیم کردن جلوی پادشاه است.عمر و زندگی با ارزش با فکر کردن به اینکه چی بخورم و چی بپوشم هدر رفت.
عالی
بسیار عالی
مرسی
لطفا جواب رو بفرستین
لطفا جواب رو بفرستین منم نمیدونم
سلام
ای کاش فایل را دانلود میکردیم تا بعدش میتونستیم نظر بدیم. بازم ممنون از خدمات تون
عالی
سلام ممنون
پول چه قدر می دی
عنتر
هرگونه کپی برداری از مطلب یا قالب حرام است