به نظر شما چرا قلب نویسنده نمیتوانست عموی پدرش را بپذیرد صفحه 55 فارسی هفتم
سجاد اندریانی
به نظر من این صحیح هست.عالی
نویسنده
به دلیل اینکه عموی پدرش ثروتمند است و وقتی خودش با زحمت و فشار جا می گرفت چون صندوق بزرگ پول هایش بیرون می ماند برای همین او هم دوان دوان از قلبش بیرون می آمد تا صندوق پول هایش را بردارد.
ناشناس
چون پول های عمویش ان قدر زیاد بود که در قلب نویسنده جا نمی شد.وبه همین دلیل عمویش پول هایش را دوست داشت و از قلب نویسنده بیرون می امد.
ناشناس
چون وقتی میخاست عموش را جا دهد صندوق اش بیرون می آمد و چون عموش صندوق را دوست داشت با صندوق از قلب اش بیون می آمد
رومینا
زیرا مال و ثروت بود وقلب نویسنده هم جایی برای صندوق پول های او نداشت.
جواب خودارزیابی صفحه ۵۵ کتاب ادبیات فارسی پایه هفتم به نظر شما چرا قلب نویسنده نمیتوانست عموی پدرش را بپذیرد از سایت نکس لود دریافت کنید.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم کاش بچه ها جواب رو بفرستن.
نویسنده : چون درقلب نویسنده پول های عمویش جانمی شد برای همین عمویش سریع ازقلبش می آمد بیرون.
ثحفک : چون عمویش بسیار پول داشت و وقتی که بازحمت فشار جا می گرفت صندوق پولهایش بیرون می ماند واو دوان دوان از قلبش بیرون می امد تا صندوقش را بیاورد.
رومینا : زیرا مال و ثروت بود وقلب نویسنده هم جایی برای صندوق پول های او نداشت..
چون عموی پدرش انقدر پول دار بود که هر کاری میکرد در قلب نویسنده جا نمیشد
چون عمویش پول هایش خیلی زیاد بود در قلب نویسنده جا نمی شد عمویش پول هایش را دوست داشت و از قلب نویسنده بیرون امد
چون در قلب نویسنده پول های عموی پدرش جا نمیشد و عموی پیش بیرون می آمد تا صندوق پول هایش را بردارد
چون نویسنده آدم های خوب را جا می دهد ولی عموی پدرش انسان خوبی نبود
چون درقلب نویسنده پول های عمویش جانمی شد برای همین عمویش سریع ازقلبش می آمد بیرون
چون عمویش به فکر پول هایش بود واز قلب او می امد بیرون
مال رومینا درست است
خیلی علیه 🌹🌹🌹🌹🌹
زیرا او اصلا به فکر این نبود که قرار است در قلب کسی جا بگیرد و فقط به این فکر بود که پول های کجاست و همرا هش باشد
چونکه عمویش بسیار ثروتمند بود و به خاطر همین در قلبش نمیتوانست جایش بدهد
به نظرم مال رومینا بهتر بود حالا نمیدونم بقیه هم خوب یود ولی رومینا واضح تر گفت
زیرا دلبستہ مال و ثروت بود و قلب نویسندہ ھم برای صندوق ھای پول او جا نداشت (ریحانہ)دوستان این جواب کاملا درستہ و میتونید استفادہ کنید
چون برای او فقط مال و ثروت اش مهم بود ، قلب نویسنده برای صندوق پول های عمویش جا نداشت.
چون نویسنده فقط میخواست عموی پدرش را در قلب خود جای دهد ولی عموی پدرش از پول های خود جدا نمی شد و از قلب نویسنده بیرون آمد
چون مال و ثروت زیادی داشت و پول هایش در قلب نویسنده جا نمی شد
چون پول های عمویش ان قدر زیاد بود که در قلب نویسنده جا نمی شد.وبه همین دلیل عمویش پول هایش را دوست داشت و از قلب نویسنده بیرون می امد.
چون که صندوق پول های عمویش در قلب او جا نداشت
چون قلب نویسنده فقط می توانست چیزهای دیگری جزوابستگی به پول رادرقلبش جای دهدنرگس
چون عموی او، فرد خود خواهی بود.
چون عموی او، فرد خود خواهی بود.
چون دوس داشت:/
زیرا قلب جای مهر و محبت کردن ث عشق ورزیدن به یکدیگر است نه جای عشق ورزیدن به پول و خود خواه بودن ❤
چون که ان پول پرست بود بیشتر نه مهر و مهربانی و اون هم جایز برای اون و پولهایش نداشت من خودم نویسندم من کلاس هفتمم و زرنگ کلاس شاگرد اول کلاس من چنر رشته رو داخل مدرسه انتخاب کردم مث نویسنگی، خیاطی، عکاسی، خوش نویسی، طراحی ، فرشینه بافی من داخل اینا همه شرکت کردم بیشتر خودم علاقه به خوش نویسی و نویسنگی است
زیرا مال و ثروت چشمش را کور کرده بود و قلب نویسنده هم جایی برای صندوق پول ها ی او نداشت
چون عمویش پول زیادی داشت و خدا پول را دوست نداشت و خوش اخلاقی و همچنین چیز های خوب را به ایمان ترجیح داده بود
به دلیل اینکه عموی پدرش ثروتمند است و وقتی خودش با زحمت و فشار جا می گرفت چون صندوق بزرگ پول هایش بیرون می ماند برای همین او هم دوان دوان از قلبش بیرون می آمد تا صندوق پول هایش را بردارد.
چون چون چون
جواب 4
نمیدونم لطفاً بچه ها بگن
ذنذترعذ
چون عمویش خیلی پول دوست بود و وقتی وارد قلب دختر میشد صندوق پولش بیرون میامد و از قلب دخترک دوان دوان بیرون میامد تا صندوق پول هایش را بر دارد و بخاطر همین از قلب دخترک بیرون میامد
چون رل داشت🤣😂
چون رل داشت🤣😂
چون قلبش برای ثروت عموی پدرش جانداشت وهرگاه عموی پدرش را در وارد قلبش میکرد عموی پدرش سریع سریع می رفت بیرون و ثروتش براش مهمتر بود
زیرا ما و ثروت بود و قلب نویسنده هم جابی برای صندوق پول های او تداشت
ناشناس : چون عموی پدر نویسنده پول دوست است. به قول نویسنده هر وقت که عموی پدرش، با زحمت و فشار در قلبش جا می گرفت، صندوق بزرگ پولهای او بیرون میماند و او،دوان دوان از قلبش می آمد بیرون تا صندوقش را بردارد.
چون عموی پدرش به دنبال پول بود و نویسنده پول را در قلبش جا نمیداد
نمد
زیرا مال و ثروت بود وقلب نویسنده هم جای برای صندق پول های او نداشت
چون مال و ثروت بود و قلب نویسنده هم جایی برای صندوق پول های او نداشت…
چون مال و ثروت بود و قلب نویسنده هم جایی برای صندوق پول های او نداشت…
چون پول های عموش جا نمیشد و دوان دوان به سمت پول ها میرفت
چون مال و ثروت بود و قلب نویسنده هم جایی برای صندوق پول ها او نداشت
چون ثروت عموی پدرش در قلب کوچکش جا نمیشد
زیرا او پول دوست بود و در قلب آدم ها جا نمی گرفتو اگر هم جا می گرفت صندوقش بیرون می ماند و او دوان دوان از قلبش بیرون می رفت .
نه
معنی
چون وقتی میخاست عموش را جا دهد صندوق اش بیرون می آمد و چون عموش صندوق را دوست داشت با صندوق از قلب اش بیون می آمد