از زبان جوجه های لانه پرنده متنی در سه بند بنویسید به تصویر صفحه 69 فارسی با دقت نگاه کنید صفحه 76 کتاب نگارش فارسی چهارم دبستان

نویسنده

جواب فعالیت نگارش چهارم صفحه ۷۶

زهرا

عالی بود

نویسنده

اما مادرش با غذا برنگشت

اسیه

انشا درباره ی از زبان جوجه ی لانه

نویسنده

عالی

جواب فعالیت صفحه ۷۶ کتاب نگارش فارسی چهارم دبستان از زبان جوجه های لانه پرنده متنی در سه بند بنویسید به تصویر صفحه ۶۹ فارسی با دقت نگاه کنید از سایت نکس لود دریافت کنید.

جواب فعالیت نگارش چهارم دبستان

از زبان جوجه های لانه پرنده متنی در سه بند بنویسید

صبح شده بود آفتاب عالم تاب نور طلایی خود را بر سر شهر گسترانیده بود. جوجه های آشی و ماشی که در لانه ی خود بر روی درخت منزل کوکب خانم جای خوش کرده بودند از خواب بیدار و با یکدیگر صحبت می کردند.
ماشی از آشی پرسید: «آشی جان، مادر کجاست؟ من گرسنه ام، آخر از دیشب چیزی نخورده ام.»
آشی به ماشی گفت: «عزیزم مادرصبح زود برای تهیّه غذا از خانه خارج شد و کمی صبر کنی ان شا الله با تهیّه غذا به زودی به لانه باز می گردد».
ماشی قبول کرد و به امید آمدن مادر به بازیگوشی مشغول شد.

نویسنده : و بعد مادر آمد و گفت امروز پولی نداشتم
گوشی آرزو داشت دکتر شود وبعد خیلی ناراحتم شد و آهی کشید و گفت کاشکی من هم دکتر بودم و به مادرم کمک می کردم.

مبینا : ماشی سرش به بازی کردن بود،که مادرش به لانه برگشت.ماشی خوش حال شده بود نه حتی گرسنه بود دلش برای مادرش ؛تنگ شده بود سال ها گذشت و او دکتر شد …..

ناشناس : و بعد سالها گذشت گوشی بزرگ شد وبه آرزوش رسید یعنی دکتر شد و مادرش پیر شده بود و پولی نداشت و گوشی امد وبه او پول داد و بهش کمک کرد و تونست قولش را سر جا ببرد….

میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
ناشناس 2 سال قبل
3

خیلی بده

ناشناس 2 سال قبل
1

خیلی بده

هستی 3 سال قبل
0

سلام من هستی هستم جواب ها پایین هست

صفحه ۷۰ سوال ۲ پانزده کلمه ی جدید که در کتاب مطالعات اجتماعی خوانده اید بنویسید. جواب😍 اشکانیان

حخامنشیان تخت جمشید سلوکیان آش عباسعلی نان برنجی

0
هستی 3 سال قبل

من چند تا گفتم

ناشناس 3 سال قبل
-1

Bh9vyov8

رها 3 سال قبل
-1

صفحه ۷۱ سوال ۲رو می خوام

نویسنده 3 سال قبل
-1

تحدیث

سوگند عالی خانی 3 سال قبل
4

نگارش چهارم صفحه ی ۷۶

1
خیر 3 سال قبل

خیر

نویسنده 3 سال قبل
-1

خوب

نویسنده 3 سال قبل
3

ژپورببسلتم

نویسنده 3 سال قبل
-2

ادامه داشته باشد

نویسنده 3 سال قبل
7

جواب فعالیت نگارش چهارم صفحه ۷۶

نویسنده 3 سال قبل
6

اما مادرش با غذا برنگشت

نویسنده 3 سال قبل
5

عالی

زهرا 3 سال قبل
6

عالی بود

اسیه 3 سال قبل
5

انشا درباره ی از زبان جوجه ی لانه

نویسنده 3 سال قبل
0

سه بند

حسام 3 سال قبل
1

خیلی خوب بود

❤❤ 3 سال قبل
0

اصلا خوب نبود جواب صفحه ی 76 نگارش چهارم نه داستان الکی

-2
پارسا 3 سال قبل

خودتون بلد نیستین بعدش می خواهید ما بگیم پولشو شما به جیب بزنید خیلی بده به درد نخور

دنیا 3 سال قبل
0

اره همین اصلا درباره این نیست

0
ادریان اگراست 3 سال قبل

********خیلی از دنیا تشکر می کنم

نویسنده 3 سال قبل
0

صبح شده بودذ سحر جبینی

0
سلام من الهام 3 سال قبل

سلام من الهام

نویسنده 3 سال قبل
0

خیلی خوب بودعلی

پویا 3 سال قبل
0

خیلی خوب بود واقعا خوشم اومد از کمکتون واقعا ممنونم

محمد 3 سال قبل
0

خوب

0
نبثژ 3 سال قبل

بنویسید

ناشناس 3 سال قبل
0

کاشکی ادامشم همین جا می زاشتین

نویسنده 3 سال قبل
2

خودتون بلد نیستین بعدش می خواهید ما بگیم پولشو شما به جیب بزنید خیلی بده به درد نخور

مریم 3 سال قبل
-1

وبعد مادر امد و کلی غذا اورد و ماشی هم خوشحال شد واز خوردن خوراکی ها لذت برد.

نویسنده 3 سال قبل
1

انتقال وجه ناتنی دارند که باید انجام دهید نیم

نویسنده 3 سال قبل
2

و بعدها جوجه ها بزرگ شدند و یکی از انها یعنی گوشی دکتر شد و به مادرش کمک کرد

نویسنده 3 سال قبل
1

وبعد از سالها دکتر شد وکمک مادرش کرد سپیده

نویسنده 3 سال قبل
1

بعد

نویسنده 3 سال قبل
0

و بعد سالها گذشت گوشی بزرگ شد وبه آرزوش رسید یعنی دکتر شد و مادرش پیر شده بود و پولی نداشت و گوشی امد وبه او پول داد و بهش کمک کرد و تونست قولش را سر جا ببرد… نویسنده:ناشناس

Mobina 3 سال قبل
-1

ماشی سرش به بازی کردن بود،که مادرش به لانه برگشت.ماشی خوش حال شده بود نه حتی گرسنه بود دلش برای مادرش ؛تنگ شده بود سال ها گذشت و او دکتر شد ….

نویسنده 3 سال قبل
1

اشی به ماشی گفت من گرسنه ام اخه دیشب شام نخوردم علی

سلام خوشی 3 سال قبل
3

سلام نازارکم😘😘😍😍😘😍💘💘💘💘💘💘

روژان را زبان 3 سال قبل
2

خوب لطفا یه بند جدید تر بنویسید لطفا لطفا لطفا لطفا خیلی ممنون میشم

امیر علی 3 سال قبل
1

عالیه

0
الان کتاب گفته که بخوان و حفظ کن من شعر نوشتم این اومد اینو بنویسم؟😊 3 سال قبل

الان کتاب گفته بخوان و حفظ کن یعنی باید شعر بنویسیم بعدشم من نوشتم شعر این اومد الان من اینو بنویسم؟؟میشه لطفا جواب بدید😊✋

نویسنده 3 سال قبل
0

و بعد به خوبی و خوشی زندگی کردند…

نویسنده 3 سال قبل
0

و بعد به خوبی و خوشی زندگی شأن رو ادامه دادند

یوسف 3 سال قبل
0

خوب

خیلی خیلی خیلی خوبه 3 سال قبل
0

خیلی خیلی خوبه

ناشناس 3 سال قبل
0

سلام

1
ناشناس 3 سال قبل

خب

محمدرضا اسکندری 3 سال قبل
-1

بدبود

برای پاسخ کلیک کنید