بیوگرافی و زندگینامه شهید ابراهیم هادی
خاطرات شهید ابراهیم هادی
زندگینامه عکس فیلم زندگی شهید ابراهیم هادی را همراه خاطرات از سایت نکس لود بخوانید .
چرا ابراهیم هادی مطلب رو به رو نه تنها یادآور شهیدی قهرمان بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانیها پهلوانی ها رشادتها مروت ها و،،،،،،، با دریافت مدال شهادت اکمال یافت در عصری که نوجوان و جوان ما با تأثیرپذیری از الگوهای کم مایه در عرصههای ورزشی و هنری و غیره در کوره راه های زندگی یوسف وار هر گامش را چاهی در پیش و گرگی در لباس میش در کمین است مروری بر زندگی ابراهیم ها می توانند چراغی در شب ظلمانی باشد بقیه در ادامه مطلب .
چرا که پیر ما فرمود با این ستاره ها را ه را میشود پیدا کرد ابراهیم دانشآموختهی از مکتب ولایت که خود آموزگاری شد در تدریس خلوص و عشق و ایثار جرعه نوشی از جام ساقی کوثر که خود ساقی گردید بر تشنگانی چند .چیرگی بر نفس را آموخت اما نه از پوریای ولی که از مولایش علی علیه السلام و چه زیبا تصویر کشید سیمای فطوت را نشان داد که می شود بی قدم گردید سراپای جهان را و میتوان در اوج آزادگی بندگی کرد ولی فقط حضرت حق را .
شهید ابراهیم هادی کیست ؟
و این از عنایات حضرت حق است که هر از چند گاهی دری می نمایاند تا بدانیم چه ها از بی کران نمی دانیم ما چه کرده ایم یا چه خواهیم کرد آیا این خاکیان را که افلاکیان بر حاکمیت شان و غبطه می خورند الگو قرار داده ایم یا خدایی نکرده ناخن حتی از نسل آدم را انسان نمایی از دین و دیاری دیگر که با ظاهری زیبا و قهرمان گونه سوار بر امواج رسانه برای غارت دل و دین جوان و نوجوان ما حمله ور شده؟؟ هر چند نوجوان و جوان ایرانی آب از چشمه های زلال اشک اشک خورده اند اشکی که از تو فولیت به همراه نوشیدن شیر مادر در محافل روضه سیدالشهدا علیه السلام در خون و رگشان جاری است مهره مهر عباس بر دل دارند و دل به مادر سادات فاطمه سرلا دارند در این مطلب میخواهیم برگ هایی از زندگی عارفی بی هیاهو عاشقی دلباخته معلمی دلسوز جوانی مسلمان از دیار خوبان ایران،، پهلوانی غیور ولی بی ادعا و یاری راستین از نگار پرده نشین مهدی موعود عجل الله آماده کنیم و برای تفکر ومطالعه شما خواننده عزیز تقدیم کنیم نقدی بر این نوشتار ادای دینی ناچیز است به آنها که رفتند تا دین و ناموس و ایران ما سرافراز بماند .
خاطرات شهید ابراهیم هادی
چرا ابراهیم هادی تابستان سال ۱۳۸۶ بود در مسجد امین الدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشا بودند حالت عجیبی بود تمام نمازگزاران از علما و بزرگان بودند من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ایستاده بودم بعد از نماز مغرب و وقتی به اطراف خود نگاه کردم با کمال تعجب دیدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته درست مثل اینکه مسجد جزیره ای در میان دریاست امام جماعت پیرمردی نورانی با عمامه سفید بود از جا برخاست و رو به سمت جمعیت شروع به صحبت کرد از پیرمردی که در کنارم بود پرسیدند امام جماعت را میشناسی جواب داد حاج شیخ محمدحسین زاهد هستند استاد حاج آقا حق شناس و حاج آقا مجتهدی که از عظمت روحی و بزرگواری شیخ حسین زاهد بسیار شنیده بودم با دقت تمام به سخنانش گوش می کردند سکوت عجیبی بود همه به ایشان نگاه می کردند ایشان ضمن بیان مطالبی در مورد عرفان و اخلاق فرمودند دوستان رفقا مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق میدانند اما رفقای عزیز بزرگان اخلاق و عرفان عملی اینها هستند تصویر بزرگی را در دست گرفت از جای خود نیم خیز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم تصویر چهره مردی با محاسن بلند را نشان میداد اورا شناختم چهره او را با رهادیده بودم شک نداشتم که خودش است ابراهیم بود ابراهیم هادی سخنان او برای من بسیار عجیب بود شیخ حسین زاهد استاد عرفان و اخلاق که علمای بسیاری در محضرش شاگردی کرده اند چنین سخنی میگویند ابراهیم را استاد اخلاق عملی معرفی کرد در همین حال با خودم بافتم شیخ سالها قبل از دنیا رفته هیجان زده از خواب پریدم ساعت ۳ بامداد روز بیستم مرداد ۱۳۹۰ این خواب رویایی صادقی بود که لرزه بر اندامم انداخت کاغذی برداشتم و به سرعت آن چه را دیده و شنیده بودم نوشتن دیگر خواب به چشمانم نمی آمد درد خاطراتی که از ابراهیم هادی شنیده بودند مرور کردم .