دریافت ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار مفهوم انشا صفحه 76 و 77 کتاب نگارش دوازدهم معنی
نویسنده
هربار که باد صبا می وزد بوی خوشی را مژدگانی می دهد و با بو کردن بوی عطر معشوق تمام اندوه و غم دل را از دل می برد و به اون نزدیک تر میشود کاش با نامه ای خبری از یار بیاورند مثل حضرت یعقوب که با پیراهن فرزندش دوباره جان گرفته بود و این نسیم بوی خوشی از نفس یار هست برایم بیاور
نویسنده
عاشق که باشی ودستت به جایی بند نباشد به هر وصله ای متوسل می شوی تا خبری از معشوقت بگیری آگاه شدن عاشق از حال معشوق خود، چنان قوتی به او میدهد که شاعر حال وی را عالی توصیف کرده و خبر سلامتی معشوق برای عاشق از هرچیزی مهمتر است حتی اگر معشوق دور از او باشد
فاطمه
عاشقی کردن هزاران درد ناگفته در دل دارد.عاشق،چشم به راه خبری از کوی یار دل به دیار باد صبا خوش می کند.گوش به زنگ است تا خبری از معشوق بشنود که اندوه و پژمردگی دل را برطرف کند و فریاد دلتنگی را خاموش سازد.خواهش کنان از باد صبا میخواهد سخنان حضرت یار را به گوشه های همیشه منتظرش برساند تا با شنیدن آن صدای لطیف آرامش را در آغوش بگیرد و دمی را آسوده خاطر سپری کند. که صبا عطر دلنواز یار را به مشامش برساند و روح تشنه را از عطر یار سیراب کند.عاشقی کردن دردسری دارد به وسعت دوری و دلتنگ ولی در کنار آن لحظات مملو از آرامش حضور او و خاطراتی پر از حال و خوب و لبخند.با این حال باید دید و درآغوش کشید حضرت یار را تا سوخته جانی التهاب یابد و گوشه ی آتش دلتنگی گلستان شود
amin
یه کم به نثر امروزی تر بود بهتر بود ولی به هرحال دمتون گرم
نویسنده
او دست به دامن باد صبا شده از او می خواهد بوی خوش یار را از دیارش به پیش او اورد تا با بو معشوقش دوباره جان بگیرد وعاشقی کند با بوی معشوقش احساس می کند به او نزدیک شده فراغ او دارد به پایان می رسد او از باد صبا خبر سلامتی معشوقش را می خواهد زیرا عاشق جز سلامتی معشوقش ارزوی دیگری ندارد حتی اگر معشوقش تن به امدن ندهد
شعر گردانی صفحه ۷۶ و ۷۷ کتاب نگارش پایه دوازدهم ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار انشا مفهوم معنی دریافت تعبیر از سایت نکس لود دریافت کنید.
شعر گردانی ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
با سلام خدمت شما دوستان عزیز در این مطلب قرار است که جواب شعر گردانی صفحه ۷۶ کتاب نگارش پایه و کلاس دوازدهم شعر حافظ با عنوان ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار نکتهای روح فزا از دهن دوست بگو نامهای خوش خبر از عالم اسرار بیار تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام شمهای از نفحات نفس یار بیار در ادامه مطلب برای شما عزیزان قرار داده ایم برای دریافت این شعر گردانی به ادامه مطلب مراجعه کنید.
معنی مفهوم شعر ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
شعر گردانی ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر……
این شعر وصف حال انسانی است که در شهری غریب است و محبوب او از او دور مانده است به طوری که دست به دامان باد صبا شده است و از او میخواهد که بوی خوشی را از کوی یار برای او بیاورد تا به واسطه آن اندوه را از دل بزداید و مژده وصل دلدار رابشنود.
از قول دوست که میتواند خداوند و یا معشوق او سخنی شادی بخش را بگویدو از سلامت جسم وروح او با خبر باشدکه این خبر برایش بسیار مهم است به طوری که آن رانامه ای از علم اسرار میپندارد.
میخواهد اندکی از بوی خوش یا را برایش بیاوردتا مشام را از بر کت آن بوی فرا انسانی معطر سازد و مانند حضرت یعقوب بوی پیراهن فرزندش او را به زندکی امید وارتر کند . امیدوارم همه ما انسانها از این بوی خوش استشمام کنیم وبرای رسیدن به محبوب ومعبود خود را آماده و مهیا گردانیم.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
پریچهر : کاش انقلابی شود در دلم و طعم تلخ حرف ها و گفته های دلم را ب حلاوتی شیرین تغییر دهد.
کاش نسیمی بیاید و عطر مشک معشوق را در دامن خود داشته باشد و آن را بر صفحه قلبم بگستراند.
کاش کسی بیاید و نامه ای از محبوب و معشوق را ب عاشق کوچه های دلتنگی برساند.
عاشق همان زخم خورده در جاده های تنهایی و سوخته دل در آتش دوریه معشوق ک تنها مرحم بر این زخم های دل خبری از محبوب است و تنها جرعت دل توصیف معشوق از زبان عاشق است ک در وصف معشوقش ناتوان است.
زبانش خالی از گفته و دلش پر از حرف…
عشق ب توان ابدیت است و عشق دلتنگی در دل ماست
پریچهر : ای نسیم صبحگاهی از خاک پای راه معشوق عطری بیاور ( نشان ازمحبت اوست ).
ای باد صبا از طرف خداوند برای من نامه ای بیاور تا روح من از این زندان و قفسی که در آن هستم به سوی خداوند پر بگیرم. من همیشه در سعی و تلاش برای رسیدن به معشوق هستم تا در خدمت او باشم و روحم را در اختیار او بگذارم.
غمی که بر روی دل من نشسته است مژده ی رسیدن و دیدار یار را برای من بیاور.
حرفی امیدبخش که انگار عاشق را زنده میکند از دهان یار برایم بیاور. از عالم اسرار خبری خوش و سخنی محبت آمیز را بیاور.
ای صبا ، اندکی از بوهای خوش نفس یار را به من برسان تا از لطافت بوی خوش نسیمت مشام جانم را معطّر کنم.
پریچهر : ای باد صبا از طرف خداوند برای من نامه ای بیاور تا روح من از این زندان و قفسی که در آن هستم به سوی خداوند پر بگیرم. من همیشه در سعی و تلاش برای رسیدن به معشوق هستم تا در خدمت او باشم و روحم را در اختیار او بگذارم.
ای باد صبا از طرف خداوند برای من نامه ای بیاور تا روح من از این زندان و قفسی که در آن هستم به سوی خداوند پر بگیرم. من همیشه در سعی و تلاش برای رسیدن به معشوق هستم تا در خدمت او باشم و روحم را در اختیار او بگذارم.
بوی خوشی از طرف باد صبا از عالم اسرار می یاید و آنچنان خوش بو است که گویی میخواهد روح را از جسم جدا کند و آن را به سوی جایگاه ابدی و پیش معشوق واقعی ببرد و چه چیزی میتواند بهتر از دیدار انسان با معشوق واقعی و همیشگی خود باشد.
پریچهر : باد و نسیم خنک و خوش آوایی که رقصیده و در آسمان می وزد، هرگاه خبری تازه به همراه دارد که فقط بازگو کردنش، کمی برایش سخت و مشکل ساز است .
عشاق، آن را پیکی می دانند که از سوی یار وزیده و هزار خبر خوش با خود به همراه داشته و با آمدنش، کینه و بدی ها را شسته و مژدگانی های زیادی می دهد، و شاید هم آن نسیم، نفسی ست که از دهن یار برون آمده و راه دل دار را در پیش گرفته است و با هزاران خبر خوش، در آسمان رقصیده و خوشی ها را تقسیم می کند و باعث تازه کردن نفس ها شده و زیبایی و روانی نفس یار را، هدیه عشاق می کند.
مهدی : باید دید، باید لمس کرد، باید نگاه کرد تا آرام گرفت! باید خبری از رسیدن یار شنید تا بدون بغض نفس کشید ! تا نفسی مملو از آرامش کشید. می آید ؟نمی آید؟ مسئله اینجاست. بیاید هم باید بماند باید بخواهد که بماند. نیاید هم که ایرادی ندارد ؛ فقط خبری از سلامتش بدهد، کافیست!یار که کنارت نباشد هر نسیمی که می وزد، بوی او را به مشامت می رساند. بوی تن او را، خنده های او را، حال خوش او را. همین را برای عاشق بس !عاشقی کردن آسان است ؛ عاشق ماندن دشوار! باید خیلی چیزها را به جان خرید و دم نزد ؛ فراق، دلتنگی، تنهایی، ملامت. آری اینها را تنها مبتلای عشق می داند. “با بوی خوش یار عاشق ماندن” عاشقی کردن راستین است.
عطا : آرزو میکنم که تمام خواهر بردار های عزیزم معنی واقعی عشق را بفهمند تا ببینند چه لذتی دارد.فقط خدا عاشقی را با جدا کردن وی از معشوقش امتحان نکند بخصوص جدایی که یک سویش بهشت باشد.
Z&Z : گاه باید رها کرد همه چیز را تا عشق نفس بکشد نفسی که بازدم ان با باد راهی خانه معشوق شود حالش را ب خوبی گل تازه شکفته کنند.
مهسا :
تمام دنیا را اگر به معشوق ببخشی واو سلطان بی چون و چرای عالم هم که باشد تامعشوق رادر بر نبیند وبو نکشد وحس نکند لطفی وشوقی برای او ندارد.
نویسنده :او دست به دامن باد صبا شده از او می خواهد بوی خوش یار را از دیارش به پیش او اورد تا با بو معشوقش دوباره جان بگیرد وعاشقی کند با بوی معشوقش احساس می کند به او نزدیک شده فراغ او دارد به پایان می رسد او از باد صبا خبر سلامتی معشوقش را می خواهد زیرا عاشق جز سلامتی معشوقش ارزوی دیگری ندارد حتی اگر معشوقش تن به امدن ندهد.
عاطفه رضایی : ای آنکه تویی مرا دلدار و دلخواه
خبرم بیاور از بودنت و ماندنت
ی لحظه هم مخواه شوی دور از ما
بیا و بیا و دست بگیر این دل مارا
خواهان نگاهِ تُ ام ای همراز من
بیا با دلِ سازم بزن ساز دلت را
تا رقصان شوم با تُ ای حضرتِ یار…
“سپاس از توجّه و لطف شما”.
گاه باید رها کرد همه چیز را تا عشق نفس بکشد نفسی که بازدم ان با باد راهی خانه معشوق شود حالش را ب خوبی گل تازه شکفته کنند.Lady Z&Z
هیچ چیزی سخت تر از عشق یکطرفه نیست. ادم همه زندگی شو بخاطر عشق از دست میده اخر سر هم به معشوقش نمیرسه.
آرزو میکنم که تمام خواهر بردار های عزیزم معنی واقعی عشق را بفهمند تا ببینند چه لذتی دارد.فقط خدا عاشقی را با جدا کردن وی از معشوقش امتحان نکند بخصوص جدایی که یک سویش بهشت باشد.آمین
خیلی متن ها سنگینه
سلام
عشق کلمه ای مقدس است نباید ان را به هر کسب ابراز کنیم
یه کم به نثر امروزی تر بود بهتر بود ولی به هرحال دمتون گرم
عالی عشق فراتر از نامش است.
یه متن قشنگ تر بزارین
واقعان گل گفتی عزیز
سلامخوب بودممنون 🎈
ای آنکه تویی مرا دلدار و دلخواهخبرم بیاور از بودنت و ماندنتی لحظه هم مخواه شوی دور از مابیا و بیا و دست بگیر این دل ماراخواهان نگاهِ تُ ام ای همراز منبیا با دلِ سازم بزن ساز دلت راتا رقصان شوم با تُ ای حضرتِ یار…“سپاس از توجّه و لطف شما”“عاطفه رضایی”
خانم کیوانی مفید و مختصر بود ممنون
بایاد خدا سلام. باد صبا در این شعر و سایر اشعار غنایی فارسی طبق گفته استاد عزیزم *نماد پیک نامه رسان است* که از عاشق به سوی معشوق روانه میشود. چه زیبا بیان کرده است حافظ جان که به عطر نفس یار دل عاشق خوش است که به بوی خاک دلدار دل عاشق زنده است که تا لحظه دیدار ز نسیم خنک باد صبا احوال دل عاشق معطر می شود . نهایت بی قراریست سراسر این س بیت و بیتابی برای روز وصال و تلاش عاشق برای حفظ یاد معشوق دران نمایان است در نظر بنده.*شهردمی*
تمام دنیا را اگر به معشوق ببخشی واو سلطان بی چون و چرای عالم هم که باشد تامعشوق رادر بر نبیند وبو نکشد وحس نکند لطفی و شوقی برای او ندارد
گرچه از فاصله ماه از من دور تریولی انگار همین جا همین دوروبریماه می تازد و انگار تویی می خندیباد می آید و انگار تویی می گذریواقعا سخته دوری از معشوق به خصوص وقتی در هر لحظه به اون فکر می کنی
عاشق که باشی ودستت به جایی بند نباشد به هر وصله ای متوسل می شوی تا خبری از معشوقت بگیری آگاه شدن عاشق از حال معشوق خود، چنان قوتی به او میدهد که شاعر حال وی را عالی توصیف کرده و خبر سلامتی معشوق برای عاشق از هرچیزی مهمتر است حتی اگر معشوق دور از او باشد
هعی زندگی عشق یطرفه دردناک ترین درده
چرا معنی میگینمعنی که به دردمون نمیخورهمفهمومشو میگفتینچون تو انشای شعر گردانی ماما باید در مورد مفهموم شعر بنویسم نه اینکه در مورد شعر بنویسیم یا اون رو معنی کنیمای کاش در کنار معنیمفهوم دقیق اون رو هم مینوشتین ؟؟؟
هربار که باد صبا می وزد بوی خوشی را مژدگانی می دهد و با بو کردن بوی عطر معشوق تمام اندوه و غم دل را از دل می برد و به اون نزدیک تر میشود کاش با نامه ای خبری از یار بیاورند مثل حضرت یعقوب که با پیراهن فرزندش دوباره جان گرفته بود و این نسیم بوی خوشی از نفس یار هست برایم بیاور
عاشقی کردن هزاران درد ناگفته در دل دارد.عاشق،چشم به راه خبری از کوی یار دل به دیار باد صبا خوش می کند.گوش به زنگ است تا خبری از معشوق بشنود که اندوه و پژمردگی دل را برطرف کند و فریاد دلتنگی را خاموش سازد.خواهش کنان از باد صبا میخواهد سخنان حضرت یار را به گوشه های همیشه منتظرش برساند تا با شنیدن آن صدای لطیف آرامش را در آغوش بگیرد و دمی را آسوده خاطر سپری کند. که صبا عطر دلنواز یار را به مشامش برساند و روح تشنه را از عطر یار سیراب کند.عاشقی کردن دردسری دارد به وسعت دوری و دلتنگ ولی در کنار آن لحظات مملو از آرامش حضور او و خاطراتی پر از حال و خوب و لبخند.با این حال باید دید و درآغوش کشید حضرت یار را تا سوخته جانی التهاب یابد و گوشه ی آتش دلتنگی گلستان شود
ای باد صبا تو بشو واسطه من میان منو معشوق من
عال بود خوشم اومد
بابا مهم نیست فقط یچی باشه کار مارا را بندازه
در این هنگام که عاشق از معشوق خود دور مانده است و در انتظار خبری از جانب معشوق حقیقی است ,دست به دامان نسیم نامه رسان؛ باد صبا می شود تا بوی خوش عالم اسرار معشوق خود را برایش بیاورد تا مرهمی باشد برای روح خسته و زخم خورده اش و با آمدن آن کبوتر نامه رسان غم و غصه های سینه اش را همانند آب روان، زلال سازد.
شاعر باد صبا را نماد خبر رسانی و نوید بخشی مخاطب قرار داده هسو میگوید ای باد صبا سخنی از زبان معشوق برایم بیاور
این شعر ب این میپردازدک حال کسانی ک از عشقشون از یار از همدمشون دور هستند و از او هیچ خبری ندارند ناراحت و غم انگیزنو ب باد صبا متوسل میشون ی یک نشانه یک خبر از معشوقشون براشون بیاره تا این دل غمزده کمی ارم بگیرد و شاد شودامیدوارم جالب بوده*_*/*_*
ارزومیکنم.که تمام خواهر برادر ها عزیزم معنی عشق حقیقی و عشق زاهری واقعی را.بفهمند.تا بدانندچه لذتی دارد فقط خداوند عاشق حقیقی است.جز خداوند کسی دیگر نمی تواند عاشقی را از عاشقی جدا کند شعیب میر بلوچزهی
عاشقی تنها دردی است که درمان نمی شود مگر به دست معشوق. لاله