قطعه ای ادبی درباره یکی از موضوعات مورد علاقه تان بنویسید انشا صفحه 54 و 55 نگارش دوازدهم

انشا صفحه ۵۴ و ۵۵ کتاب نگارش پایه کلاس دوازدهم سوگ و سور محبت و نفرت کامیابی و ناکامی و پدیده های عینی و خیالی قطعه ای ادبی درباره یکی از موضوعات مورد علاقه تان بنویسید از سایت نکس لود دریافت کنید.

قطعه ای ادبی درباره یکی از موضوعات مورد علاقه تان

تمرین دو (2) همان گونه که گفته شد دامنه موضوعات قطعه ادبی همه قلمرو های زندگی از سوگ و سور و محبت و نفرت کامیایی و ناکامی و پدیده های عینی و خیالی است. قطعه ادبی درباره یکی از موضوعات مورد علاقه تان بنویسید. در ادامه انشا هایی درباره این موضوع قرار خواهیم داد.

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم

مقدمه : این دنیا پر حسوهایی که از تضادهای متفرق، غمیگین بودن و خوشحالی،گریان و خندان رو ، تشنه باشی و سیراب باشی ، یا گرسنه بمانی یا سیر شوی ،محبت و نفرتت را نشان دهی .

تنه انشا : دقت کردید که چه تارهای نازکو لاغری که میان این همه تضادها است که می توان به آسانی و راحتی آن را بگسست یا آن را به هم متصل کنیم ؟! میان همین گریه هاو خنده ها را اگر بتوانیم مثال بزنیم، با یک تشر می شود خنده را به گریه تبدیل کرد و چیزی از خنده ی اول وجود نداشته باشد و با یک لبخند می شود گریه ها را به خنده تبدیل کرد. یا همین محبت و نفرت انسان ها را چطور به آسانی و راحتی می توان تغییر داد.
با یک بدی می توان محبت جوانه زده در قلب ها را می توان به راحتی از ریشه خشکاند و بذر و تخم کینه و نفرت رادر قلب کاشت و تارهای نازک وجودی آن ها را برای همیشه از هم گسسته و تکی کرد و یا با یک خوبی و بخشش و عذرخواهی می توان این بند را به هم پیوند زد و نفرت را به محبت تبدیل کرد فقط اراده ما مهم است . جهان هستی کوچکی داریم. همین دیروز، زمانی که از عشق یک نفر سرشاری و خوشنودیم و از شادی قلبمان تند تند می تپد، فردا روزی همین حس زیبا با یک اشتباه یا یک خطا تبدیل می شود به یک تنفرو نفرت که قلب را روز به روز تیره و تارتر می کند . کم کم از کار می اندازد و رغبتی به ادامه آن نباشد.گویی که دیگر برای اخرت خود قلبش دیگر نمی تپد و از کار می ایستد.
اما امان از روزی که با تمام وجود بند بند وجودت عاشق کسی باشی و از اعماق قلب و وجود به او محبت داشته باشی اما نتوانی او را ببخشی و تنفرت از او نیمه دیگر قلبت را در برگرفته باشد، در آن صورت چه جنجالی میان دو نیمه ی قلبت برپاست ولی افسوس که با برنده شدن هر کدام نیمه دیگر از وجودت می میرد و آن لحظه و آن سرگردانی و آن ایستادگی قابلیت آن را دارد که عرش خدا را بلرزاند.

نتیجه گیری : بیاییم حس های منفی را از خود دور سازیم ، آن هایی که قلبمان را تیره و تار می کنند را از خود دور کنیم و به جای آن هاا می توانیم آن را با حس های مثبتو بی نظیر و خوب پر کنیم تا دنیا برای خودمان و اطرافیانمان و دوستانمان به جای تاریکی، روشنایی باشد و پر باشد از حال خوب و حس ناب تکرار شدنی است .

انشا درباره وقت و زمان پایه دوازدهم

مقدمه : فرصت ها چون ابر ها می گذرند,پس فرصت های خوب را غنیمت شمارید.

بدنه : میگویند وقت طلاست.راست هم میگویند.زیرا هیچ چیزی به اندازه وقت ارزش مند نیست چون اگر کاری را در گذشته اشتباه انجام داده باشی نمیتوانی زمان را به عقب برگردانی و کار اشتباهت را اصلاح کنی.بی شک وقت و فرصت بزرگترین سرمایه گرانبها و بی نظیری برای بشر است که میتوان با استفاده از آنها در تمام زمینه های زندگی موفق بود.
وقت یعنی فرصت ها,ساعت ها,روز ها,ماه ها و سال ها و بلکه دقایق و ثانیه ها که بهره گیری از آنها به انسان کمک میکند.
مثلا کسی که میداند فردا امتحان (شیمی!) دارد میتواند در عرض 2 یا 3 ساعت امتحانش را بخواند و کارش را تمام کند یا تمام روز را به مطالعه ی ریاضی بپردازد که ولی در اصل حواسش به بازی فوتبال است و هیچی هم که از درسش نمیفهمد که هیچ آن چیز هایی هم که خوانده یادش میرود و همه چیز را با هم قاتی می کند.
و یا اینکه تیم فوتبالی که در مدت زمان کمی به لطف وقت اضافه ای که داور به او داده با استفاده خوب از همان مدت زمان کم نتیجه بازی را به کلی تغییر دهد.

نتیجه : وقت همان عمر انسان است و سرمایه ای که بالاتر از آن نیست ولی در عین حال میتواند “شرمایه” نیز باشد.