متن زیر را بخوانید و تفاوت نگاه دو شخصیت پدر و پسر را بنویسید صفحه 91 نگارش هشتم
نگین
پدر از لحاظ مادی و پول مقایسه می کند ولی پسر از لحاظ معنوی مقایسه می کند در نتیجه ثروتمندان هر
محمد
پدر فکر میکند ثروتمندی همه ی چیز هارا حل میکند اما از نظر پسر ثروتمندی از فقیری هم بدتر است چون فقیری هر چیز را گسترده میکند ولی ثروتمندی همی دنیا را کوچک میکند
فاطمه
پدر همه چیز را با پول نگاه میکند و فکر میکند همه چیز با پول حل میشود اما از نظر پسر ثروتمندی بدتر از فقیری است چون فقیری هم ی در ها را بر روی تو باز میکند و تورا نسبت به آفریده های خداوند آگاه تر اما ثروت تو را مغرور و دنیارا بر تو کوچک میکند
what
دو شخصیت پدر و پسر، هر کدام از دیدگاه و منظر خود ه قضیه نگاه می کنند، پسر از دیدگاه آرامش و وسعت، و پدر از دیدگاه ثروت، در واقع زندگی بیرونی هر دو یکی است، اما دیدگاه ها فرق می کند.
محنا
به نظر پدر همه چیز با پول حل میشود و همه چیز را با نگاه پول میبیند ولی پسر فقیری را دوست دارد چون زندگی پر ارامش هس و در فقیری خدا یه راهی جلوی پای ادم میگزارد
جواب فعالیت های نگارشی صفحه ۹۱ کتاب نگارش پایه هشتم متن زیر را بخوانید و تفاوت نگاه دو شخصیت پدر و پسر را بنویسید از سایت نکس لود دریافت کنید.
1- متن زیر را بخوانید و تفاوت نگاه دو شخصیت (پدر و پسر) را بنویسید.
یک بار پدر بسیار ثروتمندی پسرش را به روستایی برد تا او را با شیوه زندگی افراد آنجا آشنا سازد. آنان دو شبانه روز در مزرعه خانواده تهیدست و فقیری به سر بردند.
در راه برگشت، پدر از پسر پرسید: سفر چگونه بود؟
پسر گفت: عالی بود؛ پدر.
پدر گفت: زندگی مردم فقیر را دیدی؟
پسر گفت: آری، پدرعزیزم.
پدر پرسید: از آنان، چه آموختی؟
پسر گفت: ما گوسفند نداریم؛ ولی آنان چند گوسفند دارند. حوض خانه ما تا وسط باغ کشیده شده؛ اما رودخانه آنان بی پایان است. سراسر باغ ما را چراغ ها روشن می کنند، ولی شب های آنان را ستاره ها روشن می کنند. ما قطعه زمین کوچکی برای زندگی داریم، ولی کشتزار آنان بسیار گسترده است. ما تمام غذایمان را می خریم؛ آنان بیشتر نیازهای غذایی را خودشان پرورش می دهند… .
با شنیدن حرف های فرزند، پدر سرش را به زیر انداخت و خاموش شد.
پسر افزود: پدرجان! از شما سپاسگزارم که به من نشان دادی، ما چقدر فقیریم.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
مهدی : نگرش افراد به زندگی و محیط اطراف خویش بستگی به نوع جهان بینی آنان پیدا می کند. در این موضوع پدر خانواده چون فرد متمول و ثروتمندی است می خواهد وضعیت زندگی روستایان را که به ظاهر رنگ استضعاف به خود گرفته و مشکلاتی از این دست را متوجه آنان ساخته است به فرزندش نشان دهد. پدر، ثروتمند بودن را مترادف با بی نیازی و تهیدستی را معادل فقر و نیازمندی می داند ولی فرزند این شخص که از وسعت دید عمیق و جهان بینی بالایی برخوردار بود با یک نگاه درست و منطقی به پدرش ثابت کرد که متمول بودن همیشه مترادف با بی نیازی نیست بلکه بالعکس برای عده ای درست نقطه مقابل آن است او با مثال هایی روشن نمود که چگونه روستایان بدون اتکا به دیگران و با بهره گیری از مواهب الهی حاصل دست رنج خویش را می خورند امل آنان در عین برخوردار بودن از مال و دارایی فراوان چقدر فقیر و نیازمند دست رنج دیگران هستند.
نویسنده : شاید به عقیده برخی از انسان ها ثروتمند بودن آخر خوشبختی است اما بالعکس اکثر ثروتمندان فقیر تر از انسان های نیازمندی که در روستا ها زندگی می کنند هستند . چون تمام چیز هوایی که به عنوان خوراکی تغزیه میکنند مصنوعی و فاقد مواد شیمیایی است پس همه ثروتمندان سالم نیستند.
نگین : پدر از لحاظ مادی و پول مقایسه می کند ولی پسر از لحاظ معنوی مقایسه می کند در نتیجه ثروتمندان هر
چقدر هم خدا به آنها نعمت های زیادی بدهد طمع کار تر می شوند ولی فقیران اگر یک چیز کوچکی هم خدا
به آنها بدهد بازم شاکر هستند..
محمد : پدر فکر میکند ثروتمندی همه ی چیز هارا حل میکند اما از نظر پسر ثروتمندی از فقیری هم بدتر است چون فقیری هر چیز را گسترده میکند ولی ثروتمندی همی دنیا را کوچک میکند.
فاطمه : پدر همه چیز را با پول نگاه میکند و فکر میکند همه چیز با پول حل میشود اما از نظر پسر ثروتمندی بدتر از فقیری است چون فقیری هم ی در ها را بر روی تو باز میکند و تورا نسبت به آفریده های خداوند آگاه تر اما ثروت تو را مغرور و دنیارا بر تو کوچک میکند.
پدر از لحاظ مادی و پول مقایسه می کند ولی پسر از لحاظ معنوی مقایسه می کند در نتیجه ثروتمندان هر
پدر فکر میکند ثروتمندی همه ی چیز هارا حل میکند اما از نظر پسر ثروتمندی از فقیری هم بدتر است چون فقیری هر چیز را گسترده میکند ولی ثروتمندی همی دنیا را کوچک میکند
پدر همه چیز را با پول نگاه میکند و فکر میکند همه چیز با پول حل میشود اما از نظر پسر ثروتمندی بدتر از فقیری است چون فقیری هم ی در ها را بر روی تو باز میکند و تورا نسبت به آفریده های خداوند آگاه تر اما ثروت تو را مغرور و دنیارا بر تو کوچک میکند
به نظر پدر همه چیز با پول حل میشود و همه چیز را با نگاه پول میبیند ولی پسر فقیری را دوست دارد چون زندگی پر ارامش هس و در فقیری خدا یه راهی جلوی پای ادم میگزارد
بسیار عالی
از نظر پدر همه چیز با پول حل میشود ولی پسر با حرفهایش در واقع ثابت کرده است که همه چیز با پول حل نمیشود و تلاش برای بدست آوردن چیزهایی که میخواهیم ما را با تجربه تر میسازد و اینکه انسان خودش برای بدست آوردن چیزهایی که میخواهد تلاش میکند ثروت بزگیست♡
دو شخصیت پدر و پسر، هر کدام از دیدگاه و منظر خود ه قضیه نگاه می کنند، پسر از دیدگاه آرامش و وسعت، و پدر از دیدگاه ثروت، در واقع زندگی بیرونی هر دو یکی است، اما دیدگاه ها فرق می کند.
پدر فکر میکند ثروتمندی همه ی چیز هارا حل میکند اما از نظر پسر ثروتمندی از فقیری هم بدتر است چون فقیری هر چیز را گسترده میکند ولی ثروتمندی همی دنیا را کوچک میکند
علی: پدر فکر میکرد که میتوان با پول حتا سلامتی خود را تکمیل کند اما این گونه نیست
علی: پدر فکر میکرد که میتوان با پول حتا سلامتی خود را تکمیل کند اما این گونه نیست
بله صحیح میگید
دو شخصیت پدر و پسر ، هرکدام از دیدگاه منظر خود و به قضیه نگاه میکنند ، پسر از دیدگاه آرامش و وسعت ، و پدر از دیدگاه ثروت ، درواقع زندگی بیرونی هردو یکی است ، اما دیدگاه ها فرق میکند
پدر اعتقاد دارد که همه چیز به پول است ولی پسر اعتقاد دارد ثروتمند بودن بد تر از فقر بودن است زیرا ثروتمند بودن انسان را مغرور میکند ولی فقیر بودن باعث میشود ما قدر نعمت هایی که خداوند به ما داده را بدانیم
ذذذذ
تتقتیتثتقویوتسس
واقعا خیلی ک………
در سرش را به زیر انداخت و خاموش شد. میشه کسی منظور اینو بگه؟