انشا بازآفرینی ضرب المثل فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است صفحه 84 نگارش نهم انشا
علیرضا
خدایی چه وضعشه میای تو اینترنت انشا مینویسی فردا میری مدرسه میبینی همه مثل تو نوشتن کاش میشد گوگل برا هر کسی جدا انشا مینوشت ولی به هر حال همینم خوبه بهتر از هیچیه
هونی
نمی خوام بد بگم ولی خدایی من اینو تحویل معلمم بدم فوقش 16 میزاره برام
got7
خودمون مینوشتیم بهتر بود ک 😂
نویسنده
روزی روزگاری در دهکده ای دور افتاده مردی به اسم قلام زندگی میکرد که هم در زندگیش سخت کوش و پرکار بود و هم بشدت فضول هر روز صبح وقتی سرکارش در مزرعه میرفت از ادمایی که سر راهش میدید درمورد زندگیه شخصیه فرد سوال های نابجا میکرد یا سر راهش به خانه هایی سرک میکشیدیه بار وقتی که از سر کار برمیگشت دید درخانه ای باز است و چون فضولیش گل کرده بود بدون اجازه وارد خانه شد وارد که شد پاش به سنگی گیر کرد و افتاد و صدای اخ بلندی از خودش در اورد صاحب خانه هم که ترسیده بود تفنگ شکاریش رو برداشت و به سمت صدا رفت با دیدن شخصی که روی زمین افتاده بود فک کرد دزد هست قلام که درمانده از روی زمین بلند میشد با دیدن تفنگ که بالایه سرش گرفته بودن از ترس فریاد زد صاحب خانه که دید همون قلام فضول هست عصبی شد تفنگش را پایین اورد و گف تو اینجا چیکار میکنیقلام گف دیدم در باز بود اومدم توصاحب خانه که از شدت عصبانیت قرمز شده بود داد زد از خونه من برو بیرونهمون طور که قلام سرشو انداخته بود پایین و میرفتصاحب خانه برایه این کت یه تیکه ای بهش انداخته باشه پشت سرش طوری که قلام بشنوه گف فضول را بردن جهنم گفت هیزمش تر است
میترا
این کجاش بازنویسی بودآخه؟والاهیچ ربطی به بتزنویسی نداشت همش انشاءبود ولی انشاهاش خوب بود
انشا صفحه ۸۴ کتاب نگارش نهم ضرب المثل فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است بازنویسی باز آفرینی داستان از سایت نکس لود دریافت کنید.
بازآفرینی مثل فضول را بردن جهنم گفت هیزمش تره
ضرب المثل فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است برای افراد فضولی که به همه ی کارها رسیدگی میکنند و در کار دیگران سرک میکشند است! برخی از این افراد حتی برایشان مهم نیست که ممکن است اینکارشان به ضرر خودشان باشد و این دقیقا همانند این ضرب المثل است. در ادامه مطلب انشا های مختلفی راجب این موضوع قرار داده ایم.
انشا درباره فضول را بردند جهنم
مقدمه : همه ما حداقل یک بار شنیده ایم که می گویند فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است!
اما شاید معنی و مفهوم ان را جز اینکه در مورد افراد فضول است نفهمیده باشیم و به خوبی در نیافته باشیم.
بدنه : اما این ضرب المثل در مورد ادم های فضولی که خود را کنجکاو میدانند، گفته میشود.
با توجه به ایتکه ذات افردا فضول اصلاح نمیشود،این ضرب المثل یعنی فضول نمیتواند ذات و اخلاق خود را عوض کند و این ضرب المثل کهن و دیرینه با اغراق و مبالغه بیان میکند که در جهنم نیز که در اتش جهنم می سوزند دست از فضولی کزدم بر نمی دارند و بیهوده میگویند.
نتیجه گیری : با بکار گیری این ضرب المثل میتوانیم فضولی ادمهای اطراف را به انها یاداوری کنیم. و این بار با دانستن در مورد مفهوم و معنای ان، ان را ب کار ببریم. و در مورد مسائل مربوط ان را استفاده کنیم و در مسائل بی ربط نگوییم.
انشا فضول را بردند جهنم برای نگارش نهم
مقدمه : با نگاهی به داستان های تاریخی در می یابیم که چه اتفاقت و کابوس هایی که صورت گرفت و ریشه اش در یک فضولی بود.
متاسفانه یکی از اخلاقیات تلخ برخی انسان ها فضولی کردن است.
فضول فضو است و راه چاره ای هم نیست.
بدنه : نمی دانم یک تکه گوشت صد گرمی چقدر قدرت دارد. غیبت دروغ فضولی!
اخر 100 گرم هم وزن ندارد این زبان!
با فضولی چه خنده هایی که اشک شد و چه آسانی هایی که سخت شد و چه پاکی ها که خدشه دار شد و چه خانواده هایی که از هم دور شدند.
چه بسا فضولی که به زندگی خودش هم آسیب رساند اما توبه نکرد که نکرد.
حتی وقتی از دنیا رفت و قیامت برپا شد و به علت فضولی کردن هایش او را راهی جهنم کردند بازهم دست از کار زشت خود نکشید و گفت هیزم ها چرا تر هستند؟
نتیجه : چه زیبا بود اگرز یاد می گرفتیم سرمان به زندگی خودمان گرم باشد.
در دنیای امروز آنقدر هرکس مشکلات خود را دارد که اگر آنها را حل بکند باید نامش را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند اما نمیدانم چطور برخی ها انقدر زمان صرف فضولی کردن در زندگی بقیه می کنند. شاید یک شبانه روز آنها 48 ساعت که 24 ساعتش را صرف فضولی کردن می کنند. شما چه فکر می کنید؟
داستان درباره ی فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تره
مقدمه : در فرهنگ ما دونوع فضول وجود دارد یکی از انواع آن بدین گونه است که حرف های کس دیگر را به کس دیگر منتقل میکند و در اصطلاح به این افراد خبرچین هم میگویند. نوع دیگر کسی است که در کارهایی که به او ارتباطی ندارد دخالت کرده و در اصطلاح فضولی میکند موضوع ضرب المثل به نوع دوم بر میگردد که در همه کارها خود را دخالت میدهد . این افراد دچارنوعی بیماری هستند که درآن خودرا دانشمند و استاد در همه زمینه های موجود در روی کره زمین از بدو خلقت تا کنون میدانند فقط کافی است در کنار آنها از موضوعی صحبت کرد.
بند بدنه : آنان به راستی گوش های تیزی دارند که حدود هشت برابر انسان های عادی شنواترند و چشم های قوی هم دارند که یک کمی از عقاب تیز بین تر است. بدین گونه که اگر در فاصله چندمتری از آنها در مورد موضوعی صحبت کنیم آنها به راحتی میشنوند و چون حس انسان دوستی زیادی هم دارند نمیتوانند خودرا دخالت ندهندو چون قطعا در آن موضوع مثل علوم دیگر استادند حتما نظری راجع به آن دارند در شعاع 50 متری آنها هر اتفاقی بیفتد از چشم آنها دور نمانده و همچون برق خود را به آنجا رسانده و کار خود را رها میکنند و نظر کارشناسی خود را میدهند. این عادت خوب تا پس از مرگ هم همراه آنهاست به طوری که در شب اول قبر در امور نکیر و منکر نیز دخالت کرده و حتی نسبت به اسم آن دو هم نظر میدهند و این کار همچنان ادامه دارد تا جایی که وقتی حضرت اسرافیل در سور بدمد و قیامت برپاشود و آنها را تا اول حیاط جهنم ببرند که بسوزانند به علت استادی در علم آتش و هیزم پیش از اینکه آتش روشن شود حس انسان دوستانه فضولی آنها گل کرده و میگویند چرا هیزمش تر است و خوب آتش نمیگیرد و به جای هیزم میتوانید از ژل های آتش زا استفاده کنید و این داستان همچنان ادامه دارد.
نتیجه : به امید روزی که دانشمندان مان به اندازه فضول هایمان دانشمند شوند عقاب هایمان به اندازه فضول هایمان بینا….
انشا درمورد فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است
برخی از انسانها در بسیاری از کارها فضولی و گستاخی میکنند در عین حال بسیار خرده گیر و بهانه جو هستند. روزی در خیابان ها با دوستم قدم میزدیم و میخواستم یک چیز زیبایی بخرم اما دقیقا نمی دانستم که می خواهم چه چیزی بخرم من با دوستم بسیاری از مغازه ها را گشتیم و وسایل زیادی را مشاهده کردیم. پس از جستجو های بسیار خسته شدم اما دوست من همچنان می خواست که به گشتن ادامه بدهیم از دوستم پرسیدم که چه چیزی می خواهی بخری تو که از من سرگردان تری اما دوستم با زیرکی خندید و گفت فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تره با همین ضرب المثل زیبا من را قانع کرد رومن دیگر در کار او دخالتی نکردم. با اینکه نفهمیدم چه چیزی می خواهد بخرد اما با این ضرب المثل فهمیدم که این ضرب المثل به این معناست زندگی را نباید در کنجکاوی های نامربوط بگذرانیم و باید هرچه بیشتر از لحظه ها لذت ببریم.
انشا فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است
فوضول رابردند جهنم،گفت:هیزمش تر است روزی روزگاری درشهرکوچکی خانواده ای معمولی زندگی میکرد.پدر این خانواده کارگری ساده بودو همچنین فرد آبرومندی بود.این خانواده سه فرزند داشت.دوفرزند بزرگتر یک پسر و دختر عاقل و درسخوان بودند ولی فرزند آخر این خانواده بر خلاف دو فرزند بزرگتر پسری بلا نسبت شما فوضول و کنجکاو و شیطون بود.اسم این پسرک داستان ما مراد بود.مرادگاهی اوقات پسر خیلی بدی می شدالبته مراد دوستان شیطون هم کم نداشت که فکر میکنم در تربیت او موثر بودند.دوستان مراد اورا مراد فضوله هم صدا میکردند.مراد در کار هرکس که فکرشو می کنید چه برزگ چه کوچیک چه پیر و چه جوون فضولی می کردبه طوری که همه ی محله و بعضی از دوستاش از دستش آسی بودند.
مراد در مدرسه هم همین کارهای زشت را می کرد مثلا فضول بود که بدونه نمره ی دوستاش چند شده و به هر طریقی هم که بود این کار را می کرد.مردم محله هم که او و خانواده اش را می شناختند از پدر او همچین فرزندی را انتظار نداشتند.معلم های مراد هم چند باری این موضوع را به مادرش فقط برای تذکر گفته بود ولی از دست مادرش هم کاری ساخته نبود.
چند ماهی گذشت دیگر تحمل مراد برای افراد محله و معلم هایش سخت شده بودو فضولی مراد به حدی رسیده بود که در کارهای خانوادگی افراد محلشون هم فضولی می کرد و دلش می خواست از کارهای هرکس و هر چیز به هر روشی سر در بیاورد.اهالی محل،مراد را فقط به خاطر پدرش تحمل می کردند و از پدرش خجالت می کشیدندکه شکایت مراد را پیش او ببرندو تا به حال شکایت جدی به آن ها نکرده بودندتا اینکه تصمیم گرفتند به مادر مراد شکایت کنند.وقتی با مادرش صحبت کردند تصمیم گرفت کمی با مراد صحبت کند که از کار زشتش دست بر دارد چون فضولی او از همه ی کارهایش زشت تر و بدتر بود ومردم همه در تعجب بودند که چطور مراد فرزند این خانواده است؟
مادرش مراد را صدا زد و به او گفت:ببین پسرم ما توی این محل آبرو داریم تو داری با کارهات آبروی مارا میبری،آخه تو از فضول کردن چه خیری دیدی که این کارا همچنان ادامه میدی.همسایه ها به خاطر پدرت است که تا به حال چیزی به ما نگفته اند،یکم آبرو داری کن.مراد گفت:آخه مامان من دیگه به فضولی عادت کردم ،آدم فضول هم هر جای باشه کار خودشا می کنه من از این کار لذت میبرم.مگه همین شیطون نبود که تو جهنم هم فضولی می کرد تازه ضرب المثلش هم ساختند که میگه:فضول بردن جهنم،گفت:هیزمش تر است.وقتی شیطون به هیزمای جهنم گیر میده من به چیز های مهم تر کاری نداشته باشم!! آخه مگه میشه؟!!؟
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
مهدی : باز آفرینی فضول را بردند جهنم گام به گام : فضولی، کنجکاوی یا هر اسمی که رویش بگذارید، از آن حس هایی است که همه تجربه کرده اند، بعضی بیشتر، بعضی کمتر! فضولی یا کنجکاوی در واقع یک احساس درونی و ذاتی است. همه دوست دارند از آنچه نمی دانند سر در بیاورند. روزگاری، بچه ی بازیگوشی بود که همه جا سرک می کشید و با همه چیز و همه کس کار داشت. حتی بچه های هم سن وسالش هم دیگر از دست او خسته شده بودند. وقتی زن همسایه نان می پخت، دست می برد و مقداری خمیر برمی داشت و سعی می کرد نان بپزد. وقتی واردمغازه ی آهنگری می شد، چیزی نمنده بود که آهن مذاب به او صدمه بزند. وقتی دو نفر صحبت می کردند، سعی می کرد سر از سخن آنها درآورد و … . خلاصه روزی مردم روستا تصمیم گرفتند او را تنبیه کنند. چند روزی با او صحبت نکردند، اما او همچنان به دخالت در امور دیگران ادامه داد، حتی با چوب و ترکه به جانش افتادند، ولی فایده ای نداشت. در نهایت، به این نتیجه رسیدند که فضولی چاره ای ندارد و شخص فضول، حتی اگر به جهنم هم راه یابد، باز هم ایراد می گیرد و فضولی می کند و این مَثَل مرسوم شد : «فضول را بردند جهنم، گفت هیزمس تر است».
فاطمه : داستانی درباره فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تره : البته فصولی یا به اصطلاح کنجکاوی یکی از حس های غریزی انسان ها است و اینکه انسان دوست دارد از برخی چیز ها سر در بیاورد یک امر طبیعی است اما وقتی اینکار باعث لطمه زدن به زندگی دیگران و یا خود او شود یک کار کاملا غلط و اشتباه است. این افراد فضول با اینکار دیگران را از خود ناراحت میکنند و حتی به زندگی خودشان هم آسیب میرسانند ، یعنی انقدر سرشان در کار دیگران است که ممکن است زندگی خود را به کل فراموش بکنند! نمونه ای از این دسته از افراد آنهایی هستند که هنگام جمع شدن در مهمانی ها همش در کار ما سرک میکشند! مثلا جمله ی “کی ازدواج میکنی” ، “کی درست تموم میشه” ، “کی میری سربازی” و جملات از این قبیل جز حرص درآور ترین سوالات هستند . ولی افسوس که خود این افراد هیچگاه چنین فکری نمیکنند و از این کارشان لذت میبرند.
زهرا : انشا گسترش فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است : در روستایی به نام گل آباد مردی زندگی میکرد به نام قلی…. او مردی مهربان و بود و امورات خود را با کارگری به سر میبرد… اما از ویژگی های او بخواهم بگویم تنها کنجکاوی بی اندازه اش بسیار به چشم می آید… دخالت های بیجا در هر موردی… اما هیچکس نتوانسته بود به او بفهماند که کار بسیار ناشایستی انجام می دهد… در یکی از همان روزها همسایه ای جدید سر و کله اش پیدا شد … و در روز اول شروع کرد به کند و کاری دیوارها برای اینکه آنجا را سر و سامانی بدهد … قلی قصه ما که کنجکاویش گل کرده بود به سراغ او رفت و شروع کرد به حرف زدن که کی هستی چی هستی از کجا آمدی برای چه برای چه این کارها را میکنی و ….. او هم در جوابش با صراحت تمام گفت فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است… قلی قصه ما دهانش بسته شد و به کار ناشایستش پی برد.
غزل : میخوام یه نصیحتی بکنم به اوناییکه شکست عشقی خوردن
میخوام بهشون بگم بابا عشقو ولش کنین گور بابای عشق چرا باید بخاطر یکی که شما رو تواین حالت گذاشته ورفته زندگیتونو خراب کنین دنیا یکی دو روزه عشق رو ول کنینو با اشتیاق فروان به زنگیتون ادامه بدین وهمیشه بخندین به قول معروف بخند تا دنیا بروت بخنده
یه چیزیو میخوام بگم رو منکه تاثیر گذاشته شمام امتحان کنین
وقتی دلتون برا عشقتون تنگ شده وفقط گریه هست که ارومتون میکنه اون موقه ازته دل از خدا بخاین که کلا نسبت بهش بی حس بشین بگین خدایا نادانی کردمو به جای اینکه باعشق تو زندگی کنم عاشق مخلوقت شدم پس خواهش میکنم یه کاری کن که فراموشش کنم البته یه مدت کوتاهی مثلا یه هفته دوهفته طول میکشه ولز فراموشش میکنی
باور کنین من فراموشش کردم وکلا نسبت بهش بی حس شدم اوایل عاشقی وقتی میدیدمش دلم داشت از تندی تپش میترکید ولی نمیدونم معجزه بود چی بود اصلا یه جوری نسبت بهش بی تفاوت شدم که انگار عاشقش نشده بودم.
اولا اینا همش چرا انشا بود باز نویسی یعنی این ضرب المثل را توضیح بدید
چه وضعشه
یکی از یکی عن تر 😐
غزل وات د فاز؟
خدایی شکست عشقی چه ربطی به آدم فضول داره
😂😂😂
شما که اینقدر می گویید این انشا ها چیه چرا دنبال انشا میگردین برین خودتون بنویسید
😂😂😂😂
میگما شکست عشقی چه ربطی به فضولان جاعت داشت؟😐😂 به هرحال مرطی بابت نصحیتت غزل خانم😂💙
بابا اگه خودم مینوشتم که سنگین تر بود
انشا عالی بود ولی ربطی ب ضرب المثل نداشت.
تا
اهوع
خوشوم گلدی👍 بیلمیرم قشحدی یا یوخ 😂
یازدم گتدی😁💖
غزل خانم نصیحتت عالی بود حالا من امتحان میکنم خداکنه که جواب بده💛😂
خوب نبود
افتضاح بود😑
واقعا اینا چ انشاهاییه😐🙄
عجب اصن من نخوندم انشا رو ولی از رو نظر های شما فهمیدم خیلی مزخرفه 😂 موفق و پیروز باشید امید وارم انشاهای بهتری گیرتون بیاد ولی خدایی یکم به ذهنتون فشار بیارید خودتون بهتر مینویسید 😂💛
خدایی این چی بود😐 مثلاً مااومدیم اینجا تا بازنویسیو ببینیم نه یه انشا😶😑😐🤦
شکست عشقی چ ربطی ب انشا داشت😐
بعدشم غزل خانم اینی ک شما میگی عشق نی گلم😐😂
افتضااااح
خوب نیست انشا
سلام ما مثلاً الان در دنیای مدرن فلان و بهمان تو همین گوگل دو انشا درست حسابی پیدا نمیشه ده سایتم بری انشا ها تکراریه همشون یکی این چه وضعیه
اگه انشا هایی جدید بذارین عالی ترم میشه
برای کسانی که نیاز دارن به انشا تبدیلش کنن عالیه 💙
انشا که بعضی هاتون نوشتین خوبه ولی بعضی نمی دونن چطوری کلمه هارو بنویسند چرا انشا نوشتن مانند بنویسه اینکه نوشته ایتکه
چرت
خوبه
مزخرفه
واقعا به این میگن باز آفرینی؟
انشای من از اینم بهتره
باید چشم بصیرت داشته باشی
ایی این چیع اخه مقالس یا نشا😒
واقعا خوب و شیرین بود=20
معرفت در گرانیست به هرکس ندهندش.پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش.
معرفت در گرانیست به هرکس ندهندش.پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش.
خوب بود انشاها. من این ضرب المثلو باز افرینی کردم چطور میتونم ثبتش کنم؟
ببخشیدا اما من همیشه انشا هام را از تو گوگل سرچ میکنم. ول هیچ وقت انشا هام را از تو گوگل نمینویسم. فقط میخونم که ایده بگیرم و ذهن باز بشه. 😡😡😡😡😶😶😶😶😶😶
تو بگرد پیدا می کنی
همش یه جور تنوع خاصی نداره داستانش هم مثل کلاس اولیاس لطفا بیشتر دقت کنید•_•
ما از رو تنبلی نمیایم اینترنت اتفاقا وقت بیشتری برا درس میزاریم چون انشاهارو میخونیم تا ذهنمون باز شه و بتونیم بهتر بنویسیم
انشاهاتون خیلی ضعیفه اصلا جمله ادبی و توصیفی ندارع واقعا بعضیا خنده دارع اصن درحد یه کلاس نهمی نیستن…
درکل بد بود لطف کنید این همه تو نطر سنجی ها میگن خوبهخود اونا بکی بزارن شاید فرجی بشه
بد نبود خوبم نبود عالیم نبود درکل یه چیزی مثه جلبک بود
خیلی عالی بود
بچه ها انشا خیلی عالی ودیدم دل شکسته های زیادی اینجاست منم دلم شکسته دعا کنید به مراد دلم برسم امید وارم شما هم به مراد دلتان برسید
خیلی خوب بود همیییییین.
تو کجا درس میخونی که کلاس تون مختلطه بگو شاید مام یه سر زدیم به اونجا
خدایا یاریمان کن که به راه کج نرویم و مددکارمان باش
خدایی چه وضعشه میای تو اینترنت انشا مینویسی فردا میری مدرسه میبینی همه مثل تو نوشتن کاش میشد گوگل برا هر کسی جدا انشا مینوشت ولی به هر حال همینم خوبه بهتر از هیچیه
واقعافضولی درکاردیگران زشته
واقعا فوضولی خیلی بد😣
میدونم عالللین ولی خب ما نمی توانیم اینها رو بنویسیمکاش هرکسی ی انشا جدا داشت که مثل هم نمی شدن😟من یک بار خوندم انشامو بچه هامون پایه نبودن لو دادن😒😒
خیلی خوب بودن ولی لی کاش بیشتر در حالت داستان نویسی بزارین اینطوری بهترهممنونم
خیلی خوب بودن ولی کاش بیشتر در حالت داستان نویسی بزارین اینطوری بهترهممنونم
خوبه اما برای دبیر ما نه.. 😁😁😁
در حد رسوندن مفهوم خوبه وگرنه به درد ما ک معلم خیلی پر توقعی داریم نمیخوره
باز آفرینی ها مخوای طولانی باشه
باید کمی با خود بی اندیشید.متن خوبی است فقط یه سری چیز باید حذف و یه سری چیز باید اضافه گردد
خوب بود ولی …
زیاد جالب نبود ولی از هیچی بهتره
یاشاسین ترک بالالاری
میخوام یه نصیحتی بکنم به اوناییکه شکست عشقی خوردنمیخوام بهشون بگم بابا عشقو ولش کنین گور بابای عشق چرا باید بخاطر یکی که شما رو تواین حالت گذاشته ورفته زندگیتونو خراب کنین دنیا یکی دو روزه عشق رو ول کنینو با اشتیاق فروان به زنگیتون ادامه بدین وهمیشه بخندین به قول معروف بخند تا دنیا بروت بخندهیه چیزیو میخوام بگم رو منکه تاثیر گذاشته شمام امتحان کنینوقتی دلتون برا عشقتون تنگ شده وفقط گریه هست که ارومتون میکنه اون موقه ازته دل از خدا بخاین که کلا نسبت بهش بی حس بشین بگین خدایا نادانی کردمو به جای اینکه باعشق تو زندگی کنم عاشق مخلوقت شدم پس خواهش میکنم یه کاری کن که فراموشش کنم البته یه مدت کوتاهی مثلا یه هفته دوهفته طول میکشه ولز فراموشش میکنیباور کنین من فراموشش کردم وکلا نسبت بهش بی حس شدم اوایل عاشقی وقتی میدیدمش دلم داشت از تندی تپش میترکید ولی نمیدونم معجزه بود چی بود اصلا یه جوری نسبت بهش بی تفاوت شدم که انگار عاشقش نشده بودم
این چیه اخه . یکمی سطح انشا هاتون رو بالا ببرید
به اینا هم میگین انشا. خانم ما به اینا صفر هم نمیده . واقعا چه وضعشه . فقط مونده این اعتماد به نفس رو الز کجا پیدا کردین ک خواستین این رو بنویسین😒😒😒😶😶
خوب نبود لطفا سطح رو بالا ببرید این انشا ها واقعا سطح بالایی ندارند برای کلاس نهم خیلی بدهع انگار داستان کلاس اولی هاست ….
فک کنم جایی پیدا نکردن جز اینجا
نمی خوام بد بگم ولی خدایی من اینو تحویل معلمم بدم فوقش 16 میزاره برام
خودمون مینوشتیم بهتر بود ک 😂
شما به این میگین انشا😐
در یک جنگل بزرگ حیوانات زیادی کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردند. بین این حیوانات روباه تازه واردی بود که در کار همه سرک می کشید و فضولی می کرد.
اوکی انشاها بده ، پس چرا بعضی هاتون می نویسید از روشون ها؟ غر هم میزنید😂😂😂.
این کجاش بازنویسی بودآخه؟والاهیچ ربطی به بتزنویسی نداشت همش انشاءبود ولی انشاهاش خوب بود
قشنگ بودن
‘,,,,
اصن عالی لامبسع 😐خودم نوشتم دمتون گریس
عالی
موفق باشید
خیلی با حال بود
عالی
عالی بود انشا ها
خیلی خوبه
اره
خیلی خوب بود🌹
😐
یکی رو نوشتم معلمم فهمید😐و دوستمم مثل من نوشته بود😊
انشا غزل چ ربطی ب این ضرب المثل داشت اخه
واقعا ک چ انشاهایی بود کجاش باز آفرینی بود ؟
فضول را بردند جهنم گفت هیطمش تر استهمه ادما یه حس فضولی دارن یا بهتره که بگیم همون کنجکاوی امابعضی ازش به درستی استفاده میکنن بعضی هاهم با سرک کشیدن توی زندگی Hellena E
سلام خوبه ولی کمی دیرجواب میدهد
گل گفتی معلم منم فوقش ۱۶ میده به این انشا ها
اینا الان باز افرینی ؟؟!!!!!!!!!
چی می گی بابا
به نام خداابوالفضل رحمتیسلامخوب هستیناصطلاح فضولی و کنجکاوی دوتا عمر جدا از هم هستو دنیایی متفاوت دارهیک فرد فضول مثل یک کارگر بدون حقوق می ماندکه تمام وقت با ارزش خودش رو صرف زندگی دیگران میکنه ور صورتی که دیگران یک لحظه هم به او فکر نمی کنند!نتیجه این کار میشه_پایین آوردن شخصیت خود_خار کردن خویش_و فراموش کردن خود و با دست پا رفتن تو زندگی شخصی دیگرانولیکن موضوع کنجکاویسوال یا پژوهشی هست که برای فرد پیش میاد و یک امر طبیعی، خدادادی وغریزه ای که کمک می کنه که آن سوال ای که ذهن رو درگیر کرده بر طرف شهنه که به خود یا دیگری لطمه ای وارد کنیمپس بیایم مشورت کردنهم صحبت شدندرک کردن دیگریدل داری به جا رو غریزه زندگی مون کنیم تا ضربه زدنبه خود و دیگریدر فضولی اول به خودت ضربه وارد میشه
عزیزم فک کنم باید انشا میزاشتی ن راهکار فراموش کردن عشقت😐
خیلی عالی ولی کمی درقالب عادی ونوشتاری هم بنویسین
عالی هست
انشاهاتون خوبه ولی میتونه بهتر هم باشه☺😆
روزی روزگاری در دهکده ای دور افتاده مردی به اسم قلام زندگی میکرد که هم در زندگیش سخت کوش و پرکار بود و هم بشدت فضول هر روز صبح وقتی سرکارش در مزرعه میرفت از ادمایی که سر راهش میدید درمورد زندگیه شخصیه فرد سوال های نابجا میکرد یا سر راهش به خانه هایی سرک میکشیدیه بار وقتی که از سر کار برمیگشت دید درخانه ای باز است و چون فضولیش گل کرده بود بدون اجازه وارد خانه شد وارد که شد پاش به سنگی گیر کرد و افتاد و صدای اخ بلندی از خودش در اورد صاحب خانه هم که ترسیده بود تفنگ شکاریش رو برداشت و به سمت صدا رفت با دیدن شخصی که روی زمین افتاده بود فک کرد دزد هست قلام که درمانده از روی زمین بلند میشد با دیدن تفنگ که بالایه سرش گرفته بودن از ترس فریاد زد صاحب خانه که دید همون قلام فضول هست عصبی شد تفنگش را پایین اورد و گف تو اینجا چیکار میکنیقلام گف دیدم در باز بود اومدم توصاحب خانه که از شدت عصبانیت قرمز شده بود داد زد از خونه من برو بیرونهمون طور که قلام سرشو انداخته بود پایین و میرفتصاحب خانه برایه این کت یه تیکه ای بهش انداخته باشه پشت سرش طوری که قلام بشنوه گف فضول را بردن جهنم گفت هیزمش تر است
سلام ببخشید انشا بنویسید آدم کیف کنهمن خودم نوشتم مال خودم بهتره در مورد فضولی پیرزنها است که منشا آن پارک های دم خانه هایشاندیدم که میگم 😉یکم فکر نویسندگی داشته باشید انشاهاتونم زیبا از آب در میاد.
بد نبودن ولی بهتر هم میشد بنویسین 🙂💜
شماره شناسنامه اتم مینوشتی دیگ🤦🏻♀️
سلاااااام . احمااااال شما بسیار بسیار زیبا است
خوب بود
فضولی در کار دیگران کار مناسبی نیست بیشتر مواقع انسان ها برای جلوگیری از کار های ناپسند دیگران از این ضرب المثل استفاده میکنن و با این جمله دهن آن ها رو میبندند تا دیگر در زندگی یا کار و غیر آنان دخالتی صورت نگیرهزویا
عرررر😂 اخریو عشقه
دوستان عزیز لطفن اگ استعداد انشا نویسی ندارین اصن وارد این سایت نشین بره اضحار نظر😂😂🤞🏻
دقیقن کجاش عالی بود😂😂
دوستان اگ تو انشا نوشتن استعداد ندارین اصن بره نوشتن وارد این سایت نشینابرو هر چی نهمیه رف😂🔥
باسلام این مطلاب برای بنده بسیار مفید بود ویک اشکال کوچکی داشت که انشاء هایتان کوتاه تر بودند ولی در عوض زیباتر امید وارم که به نظر بنده توجه کنید .باتشکر : امیرمحمد لطف الله زاده⚘
باسلام مطلاب شما برایم بسیار مفید وخوب بود فقط یک اشکال کوچکی وجود دشت که انشاءهایتان کوتاه بودند ولی درعوض زیباتر بودند امیدوارم به نظر بنده توجه کرده وانشاء هایتان را زیباتر و تکمیل تر کنید.بااشکر⚘
فضول رو بردن زیر زمین پله نداشت رید رو زمین
این اصلا شبیه انشا نیستن بلکه یک جور متن هستن درمورد فضولی انشا باید جوری باشه که روی ادم تاثیر بزاره این متن ها بیشتر شبیه به توضیح هستن لطفا سعی کنید انشا های بهتری بنویسید ممنون
از نویسنده خواهشمندم یک انشا خوب مربوط به موضوع رو روی سایت بزاره تا مایی که میخواییم استفاده کنیم هم بتونیم سودی ببریم نه اینکه هعی بخوایم واسش ماده برداریم
عالیه
این انشارو به زبان ساده میخوام
فوقش با این انشا ۱۰ بگیرم 😐😕
حوصله ندار
جمعا خوب بودباید همه رو خواند و بعد جمع بندی کردمن اینکار رو کردممعلمم خیلی خوشش اومد
چقدر کصشعر گفین😂
گنگ نال👌😜
گنگ ناب👌😜
فضولی کنجکاوی یا هر اسمی رویش بگذارید، از آن حس هایی است که همه تجربه کرده اند، بعضی بیشتر، بعضی کمتر! فضولی یا کنجکاوی در واقع، یک احساس زاتی و درونی است.همه دوست دارند از آنچه می دانند سر در بیاورندهانا حاجی مامندی
بی مزن
در روزگاران قدیم مرد فضولی زندگی می کرد که در کار همه دخالت می کرد. همسایه او از دستش خسته شده بود خانه اش را فروخت و از آن شهر رفت و همسایه جدید جای او را گرفت.همسایه جدید مردی پزشک بود همسایه جدید که نامش علی بود کارگر استخدام کرد تا خانه را تعمیر کند و بعد به سر کار رفتمرد پزشک هنگامی که برگشت دید مرد فضول به خانه اش وارد شده و با سرکارگر مشاجره میکند و سعی دارد در کارش دخالت کند پزشک او را از خانه بیرون بردمرد دانایی که ماجرا را دیده بود گفت؛خونت را به خاطر این مرد کثیف نکن حتی اگر او را به جهنم ببرند می گوید: ((هیزمش تر است))
گفته بود بازآفرینی مثل.اما توی متن های بالا در مورد این ضرب المثل فقط توضیح داده و گفته ک برای این کار به کار میرود 🙄🙄😒😑😑😑😑
بدک نبود ولی میتونه بهتر باشه😏
روزی روزگاری در روستایی خانواده کم ثروتی زندگی میکردند. آنها با کارگری و کار بسیار خرج خود را در میا وردنه، ولی یکی از بچه های ان خانواده بسیار کنجکاو بود و در همه کاری فضولی میکرد. دخالت های بیجا در هر موردی.
آخه شکست عشقی چه ربطی به این انشا داره
الان این تیکه به متن و انشاهای سایت بود یا تیکه به سطح نوشتاری بچه های نهم؟!😐😐
غزل این چه سمی بود😐🤣