بازنویسی حکایت نگاری یکی را از حکما شنیدم صفحه 71 نگارش دهم

Aysodaa2005

روزی در میان جمعی بودیم و من از عالمی که در آن جمع بود شنیدم که گفت :تا به حال انسانی را ندیدم که به نادانی خودش اعتراف کند جز آن زمان که فرد نادان سخن شخصی را قطع میکند و نادانی خودش را به همگان نشان می دهد و این همانند داستان دزدی است که هنگامی که گفتند فردی که دزد است در وسط کلاهش سوراخیست و آن دزد بی اختیار کلاهش را درآورد و آن را بررسی کرد و به همگان فهماند که دزد اوست .پریدن میان سخن دیگران نیز اعتراف به نادانیست چرا که سخن شروع وپایانی دارد و حتی خداوند حکیم که سرچشمه عقل و عرف است زمانی سخن می گوید که خاموشیست قطع کردن سخن دیگران نه تنها ارزش فرد را پایین می آورد بلکه توهینی به طرف مقابل است

نویسنده

محمدپاکیزه:روزی شیخی در مجلسی درحال سخنرانی بود مردی بلند شد و سخن شیخ را قطع نمود و سخن گفت همه مردم متعجب ب آن مرد نگاه میکردند همه صبر کردند تا سخنان آن مرد تمام شود وقتی مرد مجلس را ترک کرد شیخ گفت انسانی ک صاحب فرهنگ و هوش باشد هرگز در میان سخن دیگران سخن نمیگوید پس مرد نادانی خود را آشکار کردمحمدپاکیزه پور

زری

درمیان جمعی که از افراد دانا و خردمند تشکیل شده بود نشسته بودم و به گفت و گوی آنها گوش میسپردم تا اینکه شخصی که برای پذیرایی از اشخاص جمع آمده بود شروع کرد به صحبت کردن بی آنکه اجازه ای بگیرد یا توجهی به فضای حاکم برجمع کند.گویی سخن شخصی که درحال صحبت بود و بدین وسیله صحبتش قطع شد،در دهانش ماند..🙁بعد از اتمام سخنان آن شخص یکی از خردمندان آن جمع شروع کرد به صحبت کردن:میدانید تا باحال در زندگی ام ندیده بودم کسی به نادانی خودش اغراق کند مگر امروز که این شخص بدون اینکه سخن دیگران تمام شود شروع به صحبت کردن کرد و در میان حرفشان آمدای انسان عاقل هر سخنی آغاز و پایانی دارد میان سخن کسی نیا مگر خداوند به تو فکر و فرهنگ و عقل نداده است که بدانی؟پس میان سخن نیا تا کسی اینطور به تو تذکر ندهد.

نویسنده

نگارش بسیار درس داغونیه

نویسنده

روزی روزگاری دانشمدی لب به سخن باز کرده بود و داشت پند و نصیحت میداد در میان سخن او شنیدم ک گفت : تا به حال کسی را ندیده ام ک از خود بدگویی کرده باشد و با زبان خویش جهل و نادانی اش را اقرار کند به غیر از زمانی ک شخصی در حال سخن گفتن بود و سخنش هنوز تمام نشده بود که کسی بین سخن او امد و سخنش را قطع کرد. این سخن از گذشته های دور بر زبان همگان بود ک میگفتند هیچ گاه نباید در میان حرف و سخن کسی وارد شد و حرفش را قطع کرد این کار نه تنها برا شخص مقابل توهینی به شمار میرود بلکه برای شخصی ک سخن قطع میکند نیز نوعی افت شخصیت است ..حتی درباره این موضوع بارها شعر و حکایت هم به میان انده است که یکی از آنها عبارتند از : ای انسان خردمند و باریشه هیچگاه سخن کسی ک در حال بیان است را قطع نکن و هیچ گاه نباید در میان سخن کسی سخن بگویی …خداوند با تدبیر و فرهنگ و ذکاوت هیچ گاه سخن نمیگوید مگر آنکه شخصی را در حال سکوت ببیند. مفهوم کلی این شعر این است ک ای ادم نادان و جاهل خداونر با آن مرتبه بالایی که دارد هیچ گاه سخن نمیگوید مگر اینکه کسی را تنها ببیند زیرا کسی ک حرف کسی را قطع میکند جهالت و کم شعوری خود را نشان می دهد پس بهتر است پر حرف تباشیم ک قبل از سخن گفتن به عاقبتش نیز فکر کنیمپشماااااااامممممممممممم

جواب حکایت نگاری صفحه ۷۱ کتاب نگارش پایه دهم بازنویسی به زبان ساده نویسی یکی را از حکما شنیدم که میگفت بازگردانی نثر روان گلستان باب چهارم در فواید خاموشی از سایت نکس لود دریافت کنید.

بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت

متن حکایت نگاری صفحه 73 نگارش دهم

یکی از حکما شنیدم که می گفت : هرگز کسی را به جهل خویش اقرار نکرده است، مگر ان کسی که چون دیگری در سخن باشد. هم چنان نا تمام گفته، سخن اغاز کند. سخن را سر است ای خردمند و بن میاور سخن در میان سخن خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش نگوید سخن تا نبیند خموش.

جواب بچه ها در نظرات پایین سایت

پریچهر : از یکی از حکیمان شنیده بودم ک میگفت:فقط یک شخص ب ناران بودن خودش اعتراف میکند و آن شخص کسی است ک هنگامی ک شخص دیگر در حال حرف زدن باشد و سخن او تمام نشده شروع ب سخن گفتن میکند،این نشانه نادان بودن اوست.
سخن هر کس سر و ته دارد پس در میان سخنان دیگران صحبت نکن چون انسان دانا وقتی صحبت میکند ک سکوت باشد

پریچهر : وقتی شخصی در حال صحبت است و شخصی دیگری حین صحبت او ، وسط حرفش صحبت میکند ، علاوه بر اینکه ارزش سخن خودش را پایین می آورد آن شخص را هم ناراحت میکند. برای همین است هنگامی که شخصی یا کسی حرف میزند و دیگری میخواهد میان حرفش بیاید میگوید شکر میان کلامت.
فقط یه شخص به نادانی و جهالت خود اعتراف میکند و آن کسی است که در زمان صحبت کردن شخص دیگری ، در حالی که هنوز سخن او به اتمام نرسیده شروع به سخن گفتن می کند و این نشانه جهالت چنین فردی است.

مهدی : یکی از حکیمان می کفت: تنها یک شخص به نادانی خودش اعتراف می کند و آن کسی است که هنگامی که شخص دیگری در حال سخن گفتن است و سخن آن به اتمام نزسیده، شروع به سخن گفتن می کند؛ که این نشانه نادانی چنین شخصی است. ای انسان دانا، سخن شروع و پایان دارد پس در میان سخنان دیگران صحبت نکن. چون انسان دانا و با فرهنگ هنگامی سخن می گوید که سکوت باشد.

زهرا : روزی روزگاری دانشمدی لب به سخن باز کرده بود و داشت پند و نصیحت میداد در میان سخن او شنیدم ک گفت : تا به حال کسی را ندیده ام ک از خود بدگویی کرده باشد و با زبان خویش جهل و نادانی اش را اقرار کند به غیر از زمانی ک شخصی در حال سخن گفتن بود و سخنش هنوز تمام نشده بود که کسی بین سخن او امد و سخنش را قطع کرد. این سخن از گذشته های دور بر زبان همگان بود ک میگفتند هیچ گاه نباید در میان حرف و سخن کسی وارد شد و حرفش را قطع کرد این کار نه تنها برا شخص مقابل توهینی به شمار میرود بلکه برای شخصی ک سخن قطع میکند نیز نوعی افت شخصیت است ..حتی درباره این موضوع بارها شعر و حکایت هم به میان انده است که یکی از آنها عبارتند از : ای انسان خردمند و باریشه هیچگاه سخن کسی ک در حال بیان است را قطع نکن و هیچ گاه نباید در میان سخن کسی سخن بگویی …خداوند با تدبیر و فرهنگ و ذکاوت هیچ گاه سخن نمیگوید مگر آنکه شخصی را در حال سکوت ببیند. مفهوم کلی این شعر این است ک ای ادم نادان و جاهل خداونر با آن مرتبه بالایی که دارد هیچ گاه سخن نمیگوید مگر اینکه کسی را تنها ببیند زیرا کسی ک حرف کسی را قطع میکند جهالت و کم شعوری خود را نشان می دهد پس بهتر است پر حرف تباشیم ک قبل از سخن گفتن به عاقبتش نیز فکر کنیم.

فاطمه : من نظرم رو به دوستان این سایت میگم بنا به دلایلی نمیتونم انشای خودم رو بنویسم اما به دوستان علاقه مند دوست دارم بگم اگر این حکایت رو در قالب یک داستان تعریف کنید جذاب تره و مخاطب بیشتری هم داره انشای دوستا ن رو که خوندم فقط شاخ و برگ داشت اما اگر یک داستانی که برای خودتون اتفاق افتاده یا ساخته تخیلتون باشهرو بنویسید خیلی قشنگ تره.

میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
ناشناس 2 سال قبل
23

حالم از فارسی به هم میخوره اه ریدم تو این درس😑

38
2 سال قبل

یعنی ببین هرچی از عن بودن این درس بگم کم گفتم

16
Da 2 سال قبل

این نگارشه🙄

18
منم ناشناسم 2 سال قبل

👍منم همیشه کم میشم

سدنا 2 سال قبل
5

⁦>.<⁩⁦

خوب بود دستتون طلا🙃

دخترک 2 سال قبل
24

آی سودا خیلی خوب بود تی مستمر اینو حفظ کردم و نوشتم ۲۰ گرفتم 💯💯

Dr 2 سال قبل
16

نگارش اَی خِدا

33
م 2 سال قبل

خیلی درس بیخودی هس

ناشناس 2 سال قبل
-2

عالی بود واقعا ممنونم

mah 2 سال قبل
3

خوب بود^^!

ناشناس 2 سال قبل
32

در سمت تو عم ....

10
سحر 2 سال قبل

زبانم باران

20
فِ 2 سال قبل

آه

ANI 2 سال قبل
-1

بدک نبود🥲

ملکه ی مغرور 3 سال قبل
-1

بدک نبود ب هر حال میسی🥀

ناشناس۳ 3 سال قبل
54

باید فقط کاری را انجام دهید که گفته است و به زبان ساده بازنویسی کنید نه از دید خود به داستان تبدیل کنید.

26
ناشناس 3 سال قبل

👍

نرگس شاهوزهی 3 سال قبل
19

بچها واقعا مرسی از بابت انشاهاتون پرفکت❤🤌

طاها 3 سال قبل
13

ببین ازمون خواسته که به زبان ساده بنویسیم

موضوع نداده که انشا بنویسیم

بازم مرسی

حکایت نگاری 3 سال قبل
5

در کاخ حاکم،عالمی برای حل مشکلات مردم نماینده شده بود،عالمی با چهره ی عالمانه در کنار حاکم نظر می داد.عالم در حال بازگو کردن راه حل ها بود اما حاکم مشتاقانه سر حرف او می پرید و بحث را به حاشیه می برد.حاکم به او رو کرد و گفت خداوند قدرت عملی ساختن راه حل ها را به حاکمان داده است چون در هر کار باید زیرک باشند،حاکمی که خود را نشناسد از جاهلان است.

Zahar 3 سال قبل
17

روزی از زبان یکی از دانشمندان شنیدم که می‌گفت: « هرگز کسی را ندیده ام که با زبان خودش به جهان و نادانی خود اعتراف کند مگر اینکه زمانی که دیگری در حال سخن گفتن باشد و هنوز سخنش را به اتمام نرسیده باشد کسی به میان سخن آن بیاید و سخنش را قطع کند ، زیرا از زمان های قدیم به ما گفته اند قطع کردن سخن کسی توهین است.» معنی شعر :

آدم خردمند میان سخن کسی که در حال بیان است سخن نمی‌گوید ،خداوند با تدبیر و فرهنگ و هوش سخت نمی‌گوید مگر اینکه طرف مقابل را بدون حذف ببیند یعنی ای آدم نادان سخن کسی را قطع نکن زیرا که خداوند با آن همه بزرگی و هوش از همه چیز بالاتر است نیز حتی زمانی سخن می‌گوید که طرق مقابل سخن نمی‌گوید .

قطع کردن سخن دیگران نه تنها ارزش فرد را خار میشمارد بلکه توهینی برای طرف مقابل نیز است.

ناشناس2 3 سال قبل
31

وای چه بچه های گلی اینجا هستن مخصوصا علی و ناشناس 1 .غیر از اینکه دوتاشون یکی باشن

Aysodaa2005 3 سال قبل
100

روزی در میان جمعی بودیم و من از عالمی که در آن جمع بود شنیدم که گفت :تا به حال انسانی را ندیدم که به نادانی خودش اعتراف کند جز آن زمان که فرد نادان سخن شخصی را قطع میکند و نادانی خودش را به همگان نشان می دهد و این همانند داستان دزدی است که هنگامی که گفتند فردی که دزد است در وسط کلاهش سوراخیست و آن دزد بی اختیار کلاهش را درآورد و آن را بررسی کرد و به همگان فهماند که دزد اوست .پریدن میان سخن دیگران نیز اعتراف به نادانیست چرا که سخن شروع وپایانی دارد و حتی خداوند حکیم که سرچشمه عقل و عرف است زمانی سخن می گوید که خاموشیست قطع کردن سخن دیگران نه تنها ارزش فرد را پایین می آورد بلکه توهینی به طرف مقابل است

4
علی نصاری 3 سال قبل

ایول خوب گفتی

10
شيدا 3 سال قبل

عالى بود ممنون

ناشناس 3 سال قبل
4

متن خوبی بود ممنونم🌹🌹

ناشناس 3 سال قبل
14

روزی روزگاری دانشمدی لب به سخن باز کرده بود و داشت پند و نصیحت میداد در میان سخن او شنیدم ک گفت : تا به حال کسی را ندیده ام ک از خود بدگویی کرده باشد و با زبان خویش جهل و نادانی اش را اقرار کند به غیر از زمانی ک شخصی در حال سخن گفتن بود و سخنش هنوز تمام نشده بود که کسی بین سخن او امد و سخنش را قطع کرد. این سخن از گذشته های دور بر زبان همگان بود ک میگفتند هیچ گاه نباید در میان حرف و سخن کسی وارد شد و حرفش را قطع کرد این کار نه تنها برا شخص مقابل توهینی به شمار میرود بلکه برای شخصی ک سخن قطع میکند نیز نوعی افت شخصیت است ..حتی درباره این موضوع بارها شعر و حکایت هم به میان انده است که یکی از آنها عبارتند از : ای انسان خردمند و باریشه هیچگاه سخن کسی ک در حال بیان است را قطع نکن و هیچ گاه نباید در میان سخن کسی سخن بگویی …خداوند با تدبیر و فرهنگ و ذکاوت هیچ گاه سخن نمیگوید مگر آنکه شخصی را در حال سکوت ببیند. مفهوم کلی این شعر این است ک ای ادم نادان و جاهل خداونر با آن مرتبه بالایی که دارد هیچ گاه سخن نمیگوید مگر اینکه کسی را تنها ببیند زیرا کسی ک حرف کسی را قطع میکند جهالت و کم شعوری خود را نشان می دهد پس بهتر است پر حرف تباشیم ک قبل از سخن گفتن به عاقبتش نیز فکر کنیم.ممد دولول

نویسنده 3 سال قبل
62

نگارش بسیار درس داغونیه

زری 3 سال قبل
86

درمیان جمعی که از افراد دانا و خردمند تشکیل شده بود نشسته بودم و به گفت و گوی آنها گوش میسپردم تا اینکه شخصی که برای پذیرایی از اشخاص جمع آمده بود شروع کرد به صحبت کردن بی آنکه اجازه ای بگیرد یا توجهی به فضای حاکم برجمع کند.گویی سخن شخصی که درحال صحبت بود و بدین وسیله صحبتش قطع شد،در دهانش ماند..🙁بعد از اتمام سخنان آن شخص یکی از خردمندان آن جمع شروع کرد به صحبت کردن:میدانید تا باحال در زندگی ام ندیده بودم کسی به نادانی خودش اغراق کند مگر امروز که این شخص بدون اینکه سخن دیگران تمام شود شروع به صحبت کردن کرد و در میان حرفشان آمدای انسان عاقل هر سخنی آغاز و پایانی دارد میان سخن کسی نیا مگر خداوند به تو فکر و فرهنگ و عقل نداده است که بدانی؟پس میان سخن نیا تا کسی اینطور به تو تذکر ندهد.

27
دانش آموز 3 سال قبل

عالی بود خیلی خیلی ممنون از شما

Fatemeh 3 سال قبل
22

بهتر میتونست باشه😕😶

رویا 3 سال قبل
18

متن خوبی بود به دردم خورد ممنون 🙂

4
ناشناش 2 سال قبل

دبیر ما اگع قبول کن خیلی خوبه

7
بهنازمحمدیان 3 سال قبل

متن هاتون خیلی زیباست❤️

6
نویسنده 3 سال قبل

خیلی به دردم خورد ممنون 😊معصومه بلوچ گمی

نویسنده 3 سال قبل
34

از زبان یکی از حکما (دانشمندان)شنیده ام که می گفت:هرگز کسی را ندیده ام که با زبان خودش جهل و نادانی خود را اقرار کرده باشد مگر اینکه زمانی که دیگری در حال سخن گفتن باشد .و هنوز سخنش به اتمام نرسیده باشد کسی به میان سخن ان بیاید و سخن ان را قطع کند.

4
لینا 2 سال قبل

عالی بود

نویسنده 3 سال قبل
35

روزی از دانشمند بزرگی شنیدم که میگفت:هیچ کس به نادانی خود اعتراف نمیکند و جهالت خود را ب زبان نمیاورد مگر اینکه با عمل نشان دهد.انسان ها هیچ گاه بدی و نادانی خود را بین مردم اشکار نمیسازند اما با عملی که انجام میدهند نادانی و زشتی عمل خود را اشکار میسازند.اگر هنگام سخن یک فرد دیگری ب سخن او اید و حرفش را قطع کند جهالت و زشتی عمل خود را نشان میدهد.با این عملش او بین مردم بد میشود و شخصیت خود را از دست میدهد.پس ای فرد دانا میان سخن دیگری نرو که این کار نادان است و به مقدار سخن گوی.حتی خداوند با ان بزرگی سخن نمیگوید تا کسی را تنها بیند.آیلار علی نژاد

7
زهرا 3 سال قبل

عالی😊👀

نویسنده 3 سال قبل
8

در مجلسی حاضر بودم که افراد فرهیخته ودانشمندی در آن دعوت بودند قرار بر این بود که بزرگان مجلس حاضرین را به پند هاوسخنان شیرین مهمان کنند یکی از عالمان سخن ارزش مندی گفت که….فاطمه ولی پور

یه دوست 3 سال قبل
14

خوبه

نویسنده 3 سال قبل
29

عالی

60
نویسنده 3 سال قبل

روزی روزگاری دانشمدی لب به سخن باز کرده بود و داشت پند و نصیحت میداد در میان سخن او شنیدم ک گفت : تا به حال کسی را ندیده ام ک از خود بدگویی کرده باشد و با زبان خویش جهل و نادانی اش را اقرار کند به غیر از زمانی ک شخصی در حال سخن گفتن بود و سخنش هنوز تمام نشده بود که کسی بین سخن او امد و سخنش را قطع کرد. این سخن از گذشته های دور بر زبان همگان بود ک میگفتند هیچ گاه نباید در میان حرف و سخن کسی وارد شد و حرفش را قطع کرد این کار نه تنها برا شخص مقابل توهینی به شمار میرود بلکه برای شخصی ک سخن قطع میکند نیز نوعی افت شخصیت است ..حتی درباره این موضوع بارها شعر و حکایت هم به میان انده است که یکی از آنها عبارتند از : ای انسان خردمند و باریشه هیچگاه سخن کسی ک در حال بیان است را قطع نکن و هیچ گاه نباید در میان سخن کسی سخن بگویی …خداوند با تدبیر و فرهنگ و ذکاوت هیچ گاه سخن نمیگوید مگر آنکه شخصی را در حال سکوت ببیند. مفهوم کلی این شعر این است ک ای ادم نادان و جاهل خداونر با آن مرتبه بالایی که دارد هیچ گاه سخن نمیگوید مگر اینکه کسی را تنها ببیند زیرا کسی ک حرف کسی را قطع میکند جهالت و کم شعوری خود را نشان می دهد پس بهتر است پر حرف تباشیم ک قبل از سخن گفتن به عاقبتش نیز فکر کنیمپشماااااااامممممممممممم

نویسنده 3 سال قبل
86

محمدپاکیزه:روزی شیخی در مجلسی درحال سخنرانی بود مردی بلند شد و سخن شیخ را قطع نمود و سخن گفت همه مردم متعجب ب آن مرد نگاه میکردند همه صبر کردند تا سخنان آن مرد تمام شود وقتی مرد مجلس را ترک کرد شیخ گفت انسانی ک صاحب فرهنگ و هوش باشد هرگز در میان سخن دیگران سخن نمیگوید پس مرد نادانی خود را آشکار کردمحمدپاکیزه پور

1
seti 2 سال قبل

گل کاشتی خیلی خوب بود.

نویسنده 3 سال قبل
51

نیاز نیست شلوغش کنید الکی وقتتونو از دست بدید معنی شعر رو بنویسید کافیه فقط لغات سخت رو ساده کنید نیاز نیست در قالب یک داستان و غیره وقت از دست بدید چون قرار نیست فایده زیادی برای کسی داشته باشه معلم فقط میخواد سطحی نگری کنه لزومی نمیبینم برای سخت گیری

4
مهسا 2 سال قبل

اره دقیقا

.... 3 سال قبل
5

خوب بود

سیندرلا 3 سال قبل
16

مقدمه بگین براش

نویسنده 3 سال قبل
9

._.

نویسنده 3 سال قبل
19

امروز در کلاس درس ،با دیدن یکی از هم شاگردی هایم خاطره ای برایم زنده شد.به یاد دارم سالیان گذشته همراه با مادرم نزد حکیمی رفتیم تا او را که در بستر بیماری بود و نفس های آخرش را می کشید ملاقات کنیم.او به سختی سخن میگفت ؛ افراد محله دور او جمع شده بودند و بی وقفه و در میان کلام هم دیگر سخن میگفتند .در آن هنگام صدای ضعیفی به گوشمان رسید که میگفت :هرگز ،کسی نزد من به نادانی خود اعتراف نکرده است ؛مگر آن کسی که وقتی دیگری در حال صحبت است با بی ادبی سخن او را قطع می کند و لب به سخن می گشاید.او بعد از این به خواب ابدی فرو رفت امروز با دیدن هم کلاسی هایم به فکر افتادم تا خوب است این ماجرا را بازگو کنمدوستم از کار خود شرمنده شد و بر جای خود نشست و کلاس در سکوت عجیبی فرو رفت .این است که سعدی می گویدسخن را سر است ای خردمند و بن میاور سخن در میان سخنخداوند تدبیر و فرهنگ و هوش نگوید سخن تا نبیند خموش ستایش محمدی حکایت نگاری پایه دهم انسانی

13
. 3 سال قبل

عالی

نویسنده 3 سال قبل
19

سلامدرسته ولی در حکایت نگاری فقط باید به زبان ساده بنویسیم نه داستانما در زندگی روزمره از کلمه ی شخص استفاده نمی کنیماگر از این کلمه در حکایت نگاری اجتناب بشه بهترهآرام

برای پاسخ کلیک کنید