تصویر نویسی انشا آزاد درس هفتم صفحه 84 و 85 کتاب نگارش هشتم
امین
هرکسی اینجا اومده از جمله خودم بیخود کرده بره خودش فکر کنه بنویسه😂.اونایی که میگن اومدیم موضوعو درک کنیم اینم ی جورایی کپی محسوب میشه😂😂
ارزو
بابا اینا چیه همش تکراری هر سایتی میزنی همینهیه ذره متنوع
جانان
خوبه ولی اگه همکلاسی هام ننویسن دیگه عالی میشه 🥴
نویسنده
تصویر اول :دیگر باید از انجا کوچ می کردند انجا امن نبود گرگ ها به گوسفندانشان حمله کرده بودن و چند تا از انها رو خورده بودند انها به راه افتادن و حرکت کردند به سوی روستایی به نام مینا آباد هنوز چند ساعتی از راه مانده بود کودکان شیر خوار دیگر ارام نشدند شاه غلام گفت رسیدیم رسیدیم یک سگ جلوی گله ی گوسفندان و گوسفندان هم به دنبال او راه افتاده بودند.خلاصه :هر دو راه میورند و یک روزی به مقصد میرسند
دقیقا
همشون تکراریه
صفحه ۸۴ و ۸۵ و ۸۶ نگارش هشتم تصویر نویسی انشای آزاد درس هفتم کتاب نگارش هشتم کلاس و پایه هشتم تجربی انسانی ریاضی از سایت نکس لود دریافت کنید.
تصویر نویسی درس هفت کتاب نگارش هشتم
تصویر شماره 1
گله ی گوسفند ها با همراهی سگ گله که جلودار گله است در بیابان بی آب و علف با رهبری صاحبان خود که سوار بر اسب ها، یکی نوزاد کوچکش را به کول خود بسته است. دونفر دیگر او را در آغوش گرفته و مردی که با لباس بختیاری خود و اسلحه ی آویزان بر دوش خود جلو دار و رهبری کل کاروان را بر عهده گرفته تا در صورت خطر و حمله ی گرگ ها و دزدان از کاروان و گله ی خود محافظت کند و اما این کاروان به قصد سفر یا مهاجرت با کوچ و بار و بندیل خود از میان دشت و بیابان و کوه گذر می کنند و تمام سختی های راه را برای مقصد خود می رسانند
تصویر شماره 2
اما تصویر شماره دوم دو زن سوار بر اسب را نشان می دهد که لباس های زیبا و خوش رنگی را بر تن کرده اند و هر کدام فرزند خود را در آغوش گرفته اند و مرد به همراه پسر بزرگ خود که در آینده جایگزین مرد خانواده می شود به همراه پدر خود جلودار راه می رود و بار و بندیل خود را به همراه اسب و خر و بز و گوسفند و بره ی خود با خود همراه نموده اند و به قصد سفر یا مهاجرت در کادر تصویر کوچ می کنند.
تصویر نویسی عکس بالا
بنام خداوندی که انسان را آفرید و به او گفت در زمین گردش کنید و از احوال گذشتگان آگاهی یابید و بنگرید عاقبت کسانی که قبل از شما زندگی کرده اند چگونه بوده است و از تجربیات آنها استفاده کنید.
انچه در تصویر بالا در ذهن انسان تداعی میشود ابتدا زندگی عشایری است که با اسبها و دامهای خود در حال حرکت هستند .همیشه عشایر را مردمانی مهربان، و با صفا تصور می کنیم که تصویر به طور واضح نشان دهنده این مسئله است زیرا مردان را می بینیم که پیاده هستند و زنان و کودکان سوار برا سب هستند .
عشایر هر سال از منطقه سرد به منطقه گرم یا به اصطلاح از قشلاق به ییلاق می روند ، در اینجا مشخص است که فصل کوچ است و دامها پروار شده اند و برای استراحت زمستانی عازم هستند . سگهای گله یار همیشگی این مردمان مومن را می بینیم که در جلوی گله در حال حرکت هستند تا مواظب گوسفندان باشند و از آنها در مقابل حمله احتمالی گرگها محا فظت کنند .
در یکی از این تصاویر یکی از مردان را می بینیم که اسلحه به دوش گرفته است که شاید برای دفاع در مقابل راهزنان ویا برای دفاع در مقابل حیوانات وحشی و درنده مانند ببر ، پلنگ شیر و یا غیره از آن استفاده می کند .
در این تصویر میتوان شتاب و عجله را به طور واضح دید که همه در حال حرکت سریع هستند که شای بخاطر این باشد که اینها از غافله عقب مانده اند و باید به سرعت خود را به بقیه عشایر برسانند زیرا عشایر همیشه به صورت دسته جمعی کو چ می کنند.
در این تصویر ما شاهد لباسهای زیبای این مردم نیز هستیم که همگی نو و دارای رنگهای شاد وروشن هستند که شاید به نظر برسد که به جشن عروسی نیز دعوت شده اند . و اینها همه نشان دهنده شادبودن و زنده دلی این عزیزان است .
ما در پشت اسبها ی اینان زینهایی را می بینیم که نشان دهنده هنر دستی این مردمان سخت کوش است که در اوقات فراغت به کار بافت فرش و گلیم و قالیچه و غیره می پردازندکه در جاهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند.
عشایر واقعا مردمانی مهربان ، سلحشور، خونگرم،هنرمند وعاری از دغدغه های روزمره هستند آنان سادگی را مایه مباهات خود و کار را باعث عزت وشرف خود می دانند و به دور از زرق وبرق های جامعه صنعتی مشغول به زندگی هستند و سخت کوشی و تلاش و زندگی سرشار از مهر ومحبت و با هم بودن را با هیچ چیز عوض نمی کنند ما باید این مردمان درود بفرستیم و همیشه به یاد آنان باشیم و برای سلامتی آنان وهمه هم وطنانمان دعا کنیم.
تصویر نویسی عکس پایین
آ نچه در تصویر پایین میبینم بی ارتباط با تصویر بالا نیست در اینجا ی: آ قایی را می بینیم که با لباس سفید ودر کنار اسب ایستاده است احتمالا ایشان داماد هستند و این مراسم ، مراسمی است که به آن عروس بران می گویند یعنی خانواده واقوام داماد برای بردن عروس آمده اند زنان را می بینیم که با لباسهای شاد ومحلی در این مراسم حاضر هستند .
در اینجا فصل کار و کوشش است و این مراسم یکی از مراسمی است که در فصل گرما انجام میشود .
یکی از چیز هایی که در این مراسم دیده می شود و تقریبا یکی از لوازم اصلی زندگی این مردم است اسب است که همه خانوده ها یک یا چند اسب دارند که برای اهداف مشخصی ار آن استفاده میکنند . در عروسی و در مراسم عزا و کوچ وشکار از این حیوان نجیب استفاده می شود . در بعضی از مسابقات هم ممکن است از این حیوان با وفا استفاده شود.
این تصویر نشان دهنده این هم میتواند باشد که برای مراسم خواستگاری آمده اند و آدرس را گم کرده اند و همه در تلاش و جستجو براییافتن منزل عروس می باشند و منتظر هستند کسی بیاید و آ نان را تا خانه عروس همراهی کند .
به هرحال این تصویر نشان دهنده این است که او ضاع و احوال مرتب است و همه چیز عالی است و مردم از کوچ برگشته اند و گوسفندان خود را به قیمت خوبی نیز فرو خته اند و لباسهای نو خود را پوشیده اند و به استقبال سال نو میروند .
انشاءالله سال نو سال خوبی توام با خیر و برکت برای همه هموطنان عزیزمان باشد .
انشا درباره تصویر نویسی صفحه 84 نگارش هشتم
تصویر اول : تابستان سوزان فرا رسیده است و باری دیگر عشایر مجبور به کوچ به ییلاق شده اند. این گرما برای افراد قبیله غیر قابل تحمل است و همه را کسل کرده است. اسب ها تشنه اند و دیگر نای راه رفتن را ندارند. بز ها و حیوانات دیگر از شدت خستگی نمی توانند جلوتر از قبیله حرکت کنند. این گرما حتی مرد پر ابهت قبیله را نیز آزار می دهد. اما ذره ای از ابهتش را کم نمی کند. این پوست سیاه رنگ و سوخته ی مردم قبیله ثمر تابستان های گرم در بیابان های عربستان است. مرد نمدی به سر سیاه پوشیده است و غافل از اینکه این لباس های سیاه باعث جذب گرمای بیشتری می شود. مرد برای اطمینان بیشتر تفنگی برای محافظت از قبیله همراه خود دارد.
تصویر دوم : فصل زمستان فرا رسیده است و عشایر باری دیگر در حال کوچ کردن به قشلاق هستند. طبیعت جامه سفید به تن کرده است. گوسفندان و بز های قبیله نیز با طبیعت یکدست شده اند و جلوتر از قبیله حرکت می کنند. مرد قبیله جامه ی سفید پوشیده است و بااستوار و ابهت گوسفندان و بزها را کنترل می کند همچنین از خانواده اش محافظت می کند. اسب ها شاد و سرحال هستند و برای رسیدن بهار لحظه شماری می کنند. پسر کوچک قبیله نیز ابهت را از پدرش به ارث برده است زیرا از همین کودکی احساس مسولیت می کند و پا به پای پدرش برای محافظت از خانواده تلاش می کند. نوزاد نیز با خوشحالی بقیه خوشحال است و با کوبیدن دستانش به هم تلاش می کند خوشحالی خود را نشان دهد. کل های روی لباس محلی زنان دست به دست طبیعت داده اند و سفید پوش شده اند. در گوشه ای دیگر تعدادی اسب در حال حمل مقداری وسایل هستند. مرد برای محافظت از قبیله چوبی را همراه خود دارد.
جواب دانش آموزان در نظرات پایین سایت
پریچهر : تصویر اول :
از کوچک تا بزرگ، سوار بر اسب ها شده و بیایان ها را طی می کردند، مقصد مشخصی نداشته اما، بچه ها را بر آغوش اسب های خسته و تشنه گذاشته و به راه افتاده بودند.
گویا که، برای همیشه می روند ، زیرا، از بره ها گرفته تا سگ گله را به همراه داشته و باهم می رفتند.
پالون های دست دوز و زیبایشان، در آن کویر تشنه و زشتی تنهایی، بازهم به چشم آمده و خود نمایی می کرد، مردی با لباس مشکی، در ابتدا ایستاده و در پی هدایت آن ها بود، به کجا؟ آن را دیگر خدا داند. زن های خسته و تشنه ای که نای هدایت اسب ها را نداشته و از درون بدنشان، فریاد گرسنگی گوش را کر می کند.
تصویر دوم:
اسب های آماده شده، تمیز، زیبا و سیراب، بانو های با کمالاتی را بر دوش گرفته و پا به حرکت می رقصاند، بانو هایی که با لباس های هزار رنگ و زیبا، کودکان تپل و سر حال را به آغوش گرفته و دست بر یال اسب های زیبا می کشند.
گوسفندان و بزغاله هایی که در گوشه مشغول حرکت بوده و تمیز و سیر هستند و در هر کنجی پی تکه نان و غذایی نگشته و مردی سفید پوش که به همراه فرزندش هدایتشان می کند، در این قبلیه، خبری از گرسنگی و تشنگی، بی پولی و خستگی نبوده و حتی این سفر ها، لذت بخش نیز بوده و حال و هوایشان را تغییر می دهد.
نویسنده : دراین مکان هوا بسیار سرد است کودکان احساس سردی می کنند هرچه زودتر باید کاروان خودرا به مکان اصلی برسانند.
سارا تکریمی : تصویر اول: بیابان بی آب و علف برای اهالی کاروان خودنمایی می کند و می فهماند که با او به این سادگی برخورد نکنند چرا که او رازهای نهفته ای از آنان و مه و خورشید و فلک در دل جای داده است.
نویسنده : تصویر اول ایل به همراه چادر شبهاو بار و بندیل و اسباب زندگی رابه همراه گله گوسفندان و بز هلدر حال کوچ از سرزمینی گرمسیر به سردسیر است که در پی یافتن چراگاه و چرایی بهتر دام های خودرنج بار سفر را به دوش کشیدهو با تمام اهل منزل در حال حرکت به سرزمین خوش آب و هواتری دارای مراتفی بهتر و بیشتر باشد هستند.
نویسنده : هوا گرم و خشک بود همگی کاروان به سمت کلبه چوبی میرفتیم تا از آسیب گرگ ها و حیوانات درنده در امان باشیم. دیگر توان و انرزی اسب سیاه گله از پا در رفته بود همگی در عذاب اینکه نکند حمله ی گرگ ها صورت بگیرد ناراحت بودند……
آلارا یوسفی : هر دو تصویر به کمک هم میخواهند به هدف خود برسند و از همدیگر حمایت و محافظت میکنند در برابر مشکلات.
نویسنده : تصویر اول: تابستان گرمی بودوبار دیگر عشایر مجبور به کوچ به ییلاق ها شده اند.گرمابسیار طاقت فرسا است و برای افراد قبیله غیر قابل تحمل است.
درسا : اقوام عشایر فارس مثل ماچانلو ها و باصری ها و… البته این تصاویر مربوط به دوره قاجار هستند.
نویسنده : تصویر اول :دیگر باید از انجا کوچ می کردند انجا امن نبود گرگ ها به گوسفندانشان حمله کرده بودن و چند تا از انها رو خورده بودند انها به راه افتادن و حرکت کردند به سوی روستایی به نام مینا آباد هنوز چند ساعتی از راه مانده بود کودکان شیر خوار دیگر ارام نشدند شاه غلام گفت رسیدیم رسیدیم یک سگ جلوی گله ی گوسفندان و گوسفندان هم به دنبال او راه افتاده بودند.خلاصه :هر دو راه میورند و یک روزی به مقصد میرسند.
پرنسس : بهت توصیه میکنم بشینی کتاب بخونی و هر چی دوس داری بنویسی انشا هم خوبه هم بهت کمک میکنه تا فکر کنی و بتونی در اینده برای همه ی مشکلاتت با فکر راه حل پیدا کنی وهم
به درست نوشتنت کمک میکنه
امیدوارم از این به بعد حوصله انشا نوشتن داشته باشی.
نویسنده : دوم *این هوا تابستانی است ومردان و زنان عرق می کنند وبا پای خود به مقصد می روند اینجا هیچ آبی پیدا نمی شود که قابل خوردن باشد بچه ها گریه می کنند و خسته شده اند وگوسفندان و اسب ها گرسنه هستند وجب می خواهند اسب ها از خستگی ناله می کنند
ناشناس : انشا نوشتن باعث می شه آرامش بگیری البته نوشتن باعث می شه آرامش بگیری نه انشا نوشتن و باعث می شه بفهمی کجا چه کلمه ای رو به کار ببری و یادبگیزی چه طوز کلمات رو بنویسی یکی از نشونه هایی که انشات رو باعشق و علاقه نمی نویسی و غلط داری نوشتن حوصله با س هست.
خوبه ولی اگه همکلاسی هام ننویسن دیگه عالی میشه 🥴
خیلی بد هست خوشم نه اومد ؟؟
خیلی مزخرف
خیلی چیز بود😐
خیلی دلی بود 😂
بد نبود
ماشالله چقدر که پر حرفین
ولی جدا از اینها عالی بود
سعی میکنیم ماهی یه بار تقلب کنیم
هی خو بود ولی از گوگل نگیرید زیاد بدرد نمیخوره همه میرن از گوگل سرچ میکنن مثل هم میشن
باو سرویس کردن این معلما😂
ار ه واقعا هر سایتی این را کپی کردن 🙄😟
همش تکراری🙄
خب..!
همینطور ک خودم از انشاء بقیه کمک گرفتم ولی توصیه میکنم عز گوگل نگرید.
با تشکر😂🤍
عالی
ممنون میشم اگه یک انشای خوب بنویسید ولا زیاد تعریفی نبودن
چقدزیادهههه باووو چجور بنویسمشوننن یکم کم کنید دیگ دهنم سرویس شده ک
گوگل خیلی به درد آدم ها میخوره مخصوصا خودم
میشه یکی یه داستان بهتر بنویسه
اخه چرا اینقدر زیاد چخبرتوته😐😭
هعععععععی چی بگم والا
عالی بود
من موندم تصویر اول و دوم چه فرقی باهم داره😐
اینا خودشون بلد نیستن مث ادم ی متن درس بنویسن بد از ما انتظار دارن خب اخه لامصبا دوتا تصویر مث هم دادین خب ما چی بنویسیم نگایدم این نگارش و اه اه
یکم مسخره نیس
تصویر اول :دیگر باید از انجا کوچ می کردند انجا امن نبود گرگ ها به گوسفندانشان حمله کرده بودن و چند تا از انها رو خورده بودند انها به راه افتادن و حرکت کردند به سوی روستایی به نام مینا آباد هنوز چند ساعتی از راه مانده بود کودکان شیر خوار دیگر ارام نشدند شاه غلام گفت رسیدیم رسیدیم یک سگ جلوی گله ی گوسفندان و گوسفندان هم به دنبال او راه افتاده بودند.خلاصه :هر دو راه میورند و یک روزی به مقصد میرسند
عالی بود
بابا اینا که همش شبیه همه تو همه سایت ها همینجور یکم بروزش کنید
کسانی که دارن میان برای تقلب به نظرات هم نگاه کنند دختر ها یه جنگی به پا کردن که نگم دیگه
خوب
عالی
اصلا بدرد نخورد
خیلیییییی خوب نبود معلم همه رو بیرون کرد انشا های همه مثل هم بون
بااااااااا تشکر
انشا درس تصفیه اول 😔
اصلا به درد نمیخوره این چه انشایی
فقط مال درسا🤣
اگ اونو بنویسم صدرصد از کلاس بیرونمون میکنن😂
هی بدک نیستن بلاخره یکیشو مینویسم ۰🤣🤣😂😂
ولی خوب جای بدشاینجاس که دبیرم میدونه کل کلاسمون از گوگل مینویسیم انشاهامونو 😂😂🥀
ممنون خیلی بده خخخ
بد نبود مرسی انشای کل کلاس مثل من بود چغدر فعالیم ما 😊😊
خوب بود….بد نبود..به دردوقتایی میخوردکه حال نداری انشابنویسی دراین مواقع کمکم میکنه😊😂
خیلی خوب بود قربون دستتون من یکی از این دانش اموزانی هستم ک اصلا حوصله انشا ندارم ولی بعضی وقتا معلمم میفهمه انشاهایم را از اینترنت سرچ میکنم😂😂😂😂😂ممنونم❤❤❤
عالی بود،مرسی😊ولی چه بخوای چه نخوای آخرمعلم میفهمه،باید سرشو،شیره بمالی مثل من😉😉😄😄💪
خوب بود وقتی خوندم کمکم کرد تا چیزای بهتری به یادم بیاد و بتونم بهنر بنویسم.
بابا اینا چیه همش تکراری هر سایتی میزنی همینهیه ذره متنوع
واقعا خوب بود مطالبش بدرد خورد دستتون درد نکنه👏👏👏👏
خوب بود کاش بند بندی هم می کرد
همین انشا نمینویسی که حوصله رو با سین نوشتی
خیلی افتضا
عالی
اقوام عشایر فارس مثل ماچانلو ها و باصری ها و…البته این تصاویر مربوط به دوره قاجار هستند
خوب بود اما یکم کوتاه بود ولی در کل خوب بود
هر دو را باید بنویسیم
مارو نگاه میخایم از کجا کمک بگیریمنویسنده هاتون از ما بدترن ک یکم ادبی و عاطفی تر بنویسن خوب میشع
عالی بود👌👌ممنون😘😘😍😍❤❤
عالییییییییی بود 👍👍👍👍👍👍
خوب بود از نظر من عالی بود ولی فقط برا اونایی خوبه که وقت ندارن بنویسن و دبیر بهشون فرصت نداده وگرنه آدم همیشه خودش باید فکر کنه و بنویسه 😊🙂
تصویر اول :دیگر باید از انجا کوچ می کردند انجا امن نبود گرگ ها به گوسفندانشان حمله کرده بودن و چند تا از انها رو خورده بودند انها به راه افتادن و حرکت کردند به سوی روستایی به نام مینا آباد هنوز چند ساعتی از راه مانده بود کودکان شیر خوار دیگر ارام نشدند شاه غلام گفت رسیدیم رسیدیم یک سگ جلوی گله ی گوسفندان و گوسفندان هم به دنبال او راه افتاده بودند.خلاصه :هر دو راه میورند و یک روزی به مقصد میرسند
عالییییی💞💞💞💞💞💞💞💞💋💋💋💋💋💋💋💕💕💕💕💕💕
خوب بود
بهت توصیه میکنم بشینی کتاب بخونی و هر چی دوس داری بنویسی انشا هم خوبه هم بهت کمک میکنه تا فکر کنی و بتونی در اینده برای همه ی مشکلاتت با فکر راه حل پیدا کنی وهمبه درست نوشتنت کمک میکنه
بهت توصیه میکنم بشینی کتاب بخونی و هر چی دوس داری بنویسی انشا هم خوبه هم بهت کمک میکنه تا فکر کنی و بتونی در اینده برای همه ی مشکلاتت با فکر راه حل پیدا کنی وهمبه درست نوشتنت کمک میکنهامیدوارم از این به بعد حوصله انشا نوشتن داشته باشی
اره😜😜😜😜😜
خوب بود.ممنونم
خیلی خوب بودممنونم
لطفا درس هارا کامل در این سایت بگذارید ممنون❄❄❄❄❄
خیلی عالی است مطالبتون
عالیییییییییییی بود خیلی زیبا بود
بسیار عالیی👏👏👏👌👌👌
به نظر من برای کسایی که قصدشون رونویسی یا کپی کردنه خیلی هم زیاد بود واز سرشونم زیاد بود ولی برای کسایی که میخواستن موضوع رو متوجه بشن عالییییییی بود خیلییی خوب بود من که واقعا راضی بودم.ممنونننن.😍😄
خیلی خوبهعالیههههههههه♥♥♥♥♥
البته بسیار زیبا و جذاب هم بود و می تونه کمک کنه انشا بهتری بنویسم و تصویر رو درک کنیمباز هم نرگس🤗
بسیار زیاد عالی 😎😎👌👌👍👍🙉
انشا خوبی بود ممنون
انشا خوبی بود ممنون###############################
خیلی عالی
خیلی خوب بود
مغز درسته نه مقز
به خوبی اتفاقاتی که در تصویر رخ داده است را بیان کرده است
عالیه بود ممنون
عالیه ولی مشکلی که داره اینه که طبقه بندی نداره و معیار نوشتاری رعایت نشد و همچنین باید هر دو تصویر در امیخته با یکدیگر میشد.باز هم ممنون از انشا خوبتون
به نظر من عالی بود.البته برای متوجه شدن موضوع نه برای کپی کردن.دست نویسنده اش درد نکند💐🌷
هرکسی اینجا اومده از جمله خودم بیخود کرده بره خودش فکر کنه بنویسه😂.اونایی که میگن اومدیم موضوعو درک کنیم اینم ی جورایی کپی محسوب میشه😂😂
ممنون خوب بود .
متشکرم بابت این انشای زیبا
هر دو تصویر نشانه شکوه و امید عشق این مردمان است آری ایرانیان چه محلی و چه اقوام دیگر در هر پوششی با ارزش و گرامی هستندیلدا حیدری
مقدمه انشا چیست یا نتیجه ؟
خوبه ممنون
در تصویر اول دو زنسه تا زن هست که دوتاشون بچه هاشون تو آغوششون هست و یک مرد پیاده می روددر تصویر دوم دو تا زن هست که تو آغوششون است ، و بر پشت اسب هستن ، یک بچه و یک مرد هم پیاده می روند .
…..
Good 👍
هیچ خوب نبود
عالی بودممنون از زحماتتون
تالق
😂مردم دیوونه شدن
نیکا: تصویر اول.یک تابستان گرمی است وعشایربایدبه جای سردبروندواین گرمابسیارطاقت فرساست و این گرمابرای قبیله غیرقابل تحمل است،
این اقوام اقوام ترک قشقایی عشایر نشین هستند از لباس و کلاهی که به اصتلاح ما ترکا دوگوش هست میتونی مشاهده کنیی
خوبه
گله ی گوسفند ها با همراهی سگ گله که جلودار گله است در بیابان بی آب و علف با رهبری صاحبان خود که سوار بر اسب ها، یکی نوزاد کوچکش را به کول خود بسته است. دونفر دیگر او را در آغوش گرفته و مردی که با لباس بختیاری خود و اسلحه ی آویزان بر دوش خود جلو دار و رهبری کل کاروان را بر عهده گرفته تا در صورت خطر و حمله ی گرگ ها و دزدان از کاروان و گله ی خود محافظت کند و اما این کاروان به قصد سفر یا مهاجرت با کوچ و بار و بندیل خود از میان دشت و بیابان و کوه گذر می کنند و تمام سختی های راه را برای مقصد خود به جان می خرند.
گله ی گوسفند ها با همراهی سگ گله که جلودار گله است در بیابان بی آب و علف با رهبری صاحبان خود که سوار بر اسب ها، یکی نوزاد کوچکش را به کول خود بسته است. دونفر دیگر او را در آغوش گرفته و مردی که با لباس بختیاری خود و اسلحه ی آویزان بر دوش خود جلو دار و رهبری کل کاروان را بر عهده گرفته تا در صورت خطر و حمله ی گرگ ها و دزدان از کاروان و گله ی خود محافظت کند و اما این کاروان به قصد سفر یا مهاجرت با کوچ و بار و بندیل خود از میان دشت و بیابان و کوه گذر می کنند و تمام سختی های راه را برای مقصد خود به جان می خرند.
خوب بود
عالیی
یعنی فقط میتونم بگم عاااالی وبی نظیر هست
خیلی خری
انشای خوبی بود ممنون
هیچی . مطالبتون فوق العاده بود واقعا ممنون .🙏🏻🌺
معلم ما خر نیست میفهمه از نت در اوردم راه حل بدیناصلا چرا باید انشا بنویسیم؟!!!!
ازین به بعد امید وارم ک خودت انشاتو بنویسی و دیکر وارد گوگل نشی:)
عالیییی ممنون از شما
خوب بود ممنون
🥺🥺👍👍
چرا همتون میگید خوب بود
صفحه 85
عشایر هستن
بیابان بی آب و علف برای اهالی کاروان خودنمایی می کند و می فهماند که با او به این سادگی برخورد نکنند چرا که او رازهای نهفته ای از آنان و مه و خورشید و فلک در دل جای داده است.دیگر باید از انجا کوچ می کردند انجا امن نبود گرگ ها به گوسفندانشان حمله کرده بودن و چند تایی از گوسفندان رو خورده بودند انها به راه افتادن و حرکت کردند به سوی روستایی به نام مراوه تپه هنوز چند ساعتی از راه مانده بود کودکان شیر خوار دیگر ارام و قرار نداشتند شاه علی غلام گفت رسیدیم رسیدیم یک سگ جلوی گله ی گوسفندان هم به دنبال او راه افتاده بودند.و هوا گرم و خشک بود همگی کاروان به سمت کلبه چوبی که در روستا بود میرفتن تا از آسیب گرگ ها و حیوانات درنده در امان باشند. دیگر توان و انرژی اسب سیاه گله از پا در رفته بود همگی در عذاب اینکه نکند حمله ی گرگ ها صورت بگیرد ناراحت بودند.
این دوتا که همش مثل هم بود🤦♀️😁
این دوتا که همش مثل هم بود🤦♀️😁
تصویر اولدر راه بودن و کم مانده بود تا به مقصد خود برسند.چهارپایان خسته بودن نه ابی نه علفی هیچ چیز.گوسفندان به دنبال سگکه سر دسته بود در راه بودن،تااینکه غلام گفت داریم میرسیمبچه های کوچک که دیگر صبری برایشان باقی نمانده بود و مادران که سوار بر چهار پایان بودن لبخندی زدند،که رسیدیم
هر سایتی میزنی همینو میاره☹️😒😒
جوون😍😘
ممنونم متشکرم که وقت می گذارید و مطالب مفید به اجرا می گذارید برای ما دانش آموزان و هم کلاسی هایتان 💖💖💖💖💖
یک انشاء کلی برای هر دو تصویر میخواستم نه انشاء جداگانه…
جالب نی
م
ممنون میشم
بد نیست خوب بود