جواب کارگاه درس پژوهی درس چهاردهم راز زندگی صفحه 94 فارسی ششم
نویسنده
سوال۱:مداد در حال گریه کردن بود مداد تراش از راه رسید و به او گفت:«چرا گریه میکنی؟مداد گفت:«چون نُوکِ من شکسته است ناراحت هستم،مداد تراش گفت:«این که ناراحتی ندارد من نُوکِ تو را می تراشم مداد با خوشحالی گفت:«راست میگویی؟مداد تراش گفت بله.نویسنده:صبا
زهرام اصلا هم راضی نبودم
مگه خرم مگه مرض دارم بیارم جواب بزارم برا شما من آمدم جواب بگیرم میگه جواب بده واااااااا خو میبرم میزارم کف دست معلم خلاصه سایت کاملا چرتی بود🤮🙄
ناشناس
اومدم از اینجا بپرسم اینجا از من میپرسن واقعن که😐
ناشناس
والا بخدا ما اومدین اینجا ک بیایم جواب سوال رو بگیریم
ن اینکه بیاین اینجا جواب هم بدیم😒
افتضاح
ناشناس
جواب رابدید لطفا
جواب کارگاه درس پژوهی صفحه ۹۴ کتاب ادبیات فارسی پایه ششم جواب کارگاه درس پژوهی درس چهاردهم راز زندگی از سایت نکس لود دریافت کنید.
1. الف) چند شی انتخاب کنید و ویژگی های انسانی را به آنها نسبت دهید و داستانی کوتاه بسازید.
ب) بهترین داستان را با ذکر دلیل انتخاب کنید.
2. در شعر شیر خدا بیت آن دم صبح قیامت تاثیر حلقه در شد از او دامن گیر به چه واقعه ای اشاره دارد تحقیق کنید و به کلاس گزارش دهید.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم کاش بچه ها جواب رو بفرستن..
نویسنده : در بیت هشتم شاعر آخرین صبحی راه حضرت علی برای اقامه نماز به مسجد می رفتندبه قیامت تشبیه کرده است واشده به این دارد که هنگام خروج از منزل گوشه ی شابان به حلقه ی در گیر کرد.
ناشناس : گل به باران ،ابر به خورشید،فلک به اسمان :روزی ابر به بارن گفت که ای باران اگر تو جاری نشوی کوه ها و دشت ها و بیابان ها و جانوران چی مشوند؟باران گفت همه از بی ابی تلف میشوند و دیگر ابی یافت نمیشود.
مطهره شمس : دربیت هشتم شعر شیر خدا اشاره به روزی که امام علی می خواستند به سمت مسجد بروند دارد که هنگام خروج گوشهشابان به حلقه در گیر کرد و نیز قوها جلوی او را می خواستند بگیرند زیرا می دانستند که اگربه مسجد برود شهید می شود.
پریشان : حیوانات دیگر ابی برای خورن ندارند همه ی جهان نابودمی شود انسان ها که از گوشت حیوانات استفاده می کنند از گشنگی تلف می شوند خلاصه همه جهان نابود می شوند.
ستایش : در بیتی از شعر شیر خدا به صبحی که امام علی قرار بود به مسجد بروند برای خواندن نماز گوشهشابان به حلقه در گیر میکند و حیوانات هم سعی میکردند که امام علی به مسجد نبود چون میدانستند که اگر امام علی به مسجد بروند شهید خواهند شد.
نویسنده : گل به نقاشی،رنگ به قلم،غنچه به باران:روزی نقاشی به قلم گفت که ای قلم درمن ابر بکش تا این جنگل ودریاخشک نشوند وباران ببارد.
سید امیرحسین همتی :جواب سوال 2:آن روزی که امام علی می خواست به مسجد برود در جولوی آن رامیگرفت ومی گفت:(امروز شما به مسجد نرو )..
آنا شید جهانبخش :
جواب سوال ۲ کارگاه درس پژوهی درس راز زندگی:این واقعه در سحرگاهان صبح جمعه نوزدهم ماه رمضان اتفاق افتاد و به زمانی اشاره دارد که حضرت علی(ع)تصمیم بر رفتن به مسجد کوفه داشتند و زمانی که میخواستند از خانه خارج شوند،شابان لباسشان به حلقه ی در گیر کرد و باعث دست و پا گیری ایشان شد.در آن روز اتفاقات دیگری از جانب حیوانات به دلیل صرف نظر کردن حضرت علی(ع)از تصمیمشان بر رفتن به مسجد نیز اتفاق افتاد اما ایشان باز هم توانستند به مسجد برسند؛هر چند که ایشان نیز خود میدانستند که اگر بروند شهید میشوند..
میگم وجدانن مرز داری سایت درست میکنی؟
مگه مردم الاف تو ان؟
بی شخصیت
جواب رابدید لطفا
روزی درخت جوانی از باران پرسید اگر تو نه باری چه میشود هر روز اگر بباری چه میشود
باران:اگر روزی من نه بارم همجا خشک میشود گیان پژمرده میشوند
تو خشک می شوی انسان ها نابود میشن
درخت:پس هروز ببار
باران:اگر هروز ببارم شاخه های تو از زمین بیرون میزن
پس باید به طور عادی نه زیاد نه کم ببارم
والا بخدا ما اومدین اینجا ک بیایم جواب سوال رو بگیریم
ن اینکه بیاین اینجا جواب هم بدیم😒
افتضاح
اخ این چیه
سایت بیخودیه
واقها میخواستم جواب رو پیدا کنم حالا خودم باید جواب بدم
خخخخیلی بد بووووود
امدم از اینجا بپرسم اینجا از من پرسیدن واقعا که
😑😑😑😑
افتضاح
جواب میخوام
مگه خرم مگه مرض دارم بیارم جواب بزارم برا شما من آمدم جواب بگیرم میگه جواب بده واااااااا خو میبرم میزارم کف دست معلم خلاصه سایت کاملا چرتی بود🤮🙄
باد شروع به وزیدن کرد. دو ابر به هم برخورد کردند و از شدت درد شروع به گریه کردند، ولی زمین از گریه ی آنها خوشحال شد زیرا خیلی تشنه بود و از اشک های آنها سیراب میشد.
کاش جواب بدین
ما میایم جواب بگیریم نه اینکه جواب بدیم:/
هم باید به این سایت جواب بدیم هم معلم:)
واقعا که
من از شو جواب میخام
خیلی بد اصلا به درد آدم نمیخوره ما میایم از اینجا بمرسیم اینجا هم میاد از ما میپرسه واقعا که😒
اصلا خوب نده
من اومدم از اینجا بپرسم واقعا که 😒😒😒😒😒
چرا خودشون نمیگن میگم جواب بچه ها هست😒🖕🖕🖕🖕
خیلییییییی بد بود☹💔
بگید لطفا :(
من اومدم تا از شما کمک بگیرم شما دارین از من کمک میگیرین من که بلد نیستم اگه بلد بودم نمییومدم تو سایت واقعا که
واقعا که مثلا ما میاییم اینجا کمک بگیریم بعد شما از ما سوال میکنید🙄
واقعا که ما از شما میپرسیم سوالمون رو بعد شما میآییم از ما میپرسین
چرا اینجا هیچی نداره
کی جواب را می داند
سلام
خیلی الکی بود😣😣
خیلللللی بد بود راضی نبودم
واقعاً آدم جواب سوال را می خواست
ب معنی واقعی کلمه خاک توی سرتون
😏😏
بچه ها جواب رو بگید لطفا من غقفقط جواب 1 رو میخوام
چه چیز مزخرفیه که گذاشتید یه جواب درست حسابی بدید
هر کی یه چیز میگه
چه وضعشه😒😒😒😒😒😒
کس ها
خیلی خوب بود
عاللللللیییی
عالی
پلشتا
بد نبود☺
اومدیم تو سایت جواب ببینیم از خودمون می پرسن 😐
۹۴
واقعا که ما میایم از شما کمک بگیریم آن وقت شما از ما کمک می گیرید 😡😤👿🤧
سایت جان یه وقت خسته نشی انقدر جواب میدی😳🥴
قلم با خوش حالی گفت شما چقدر مهربان هستی و یک ابر زیبا کشید
اومدم از اینجا بپرسم اینا از من میپرسن😐😑
خیلی خوبه
کیرخر
بچه ها
من اومد سایت کمکم کنه من کمک سایت میکنم چقدر مسخره
من که اصلا خوشم نیومد 😐😑🤨
شت! چرا جواب نیس؟
من سوال میپرسم اون وقت سایت از ما میپرسه
خوب بود
ما میایم توی این سایت تا از شما کمک بگیریم نه اینکه کمک هم کنیم وقتی خودمون بلد نیستین:(
۲:موقع طلوع خورشید وقتی که حضرت علی خواستند به جنگ بروند و مبارزه کنیید دامن ایشان به در گیر کرد اینجا هم مناطره به کار رفته
روزی که حضرت علی « ع» می خواستند به مسجد بروند انگار برخی میدانستند ایشان میخواهند شهید شوند سحر وقتی که در خانه شان راباز کردند که بروند لباس ایشان ب قفل در گیر کرد
خیلی خیلی افتزاه
جواب كارگاه درس پژوهى صفحه ى نود و چهار را ميخوام
دربیت هشتم شعر شیر خدا اشاره به روزی که امام علی می خواستند به سمت مسجد بروند دارد که هنگام خروج گوشهشابان به حلقه در گیر کرد و نیز قوها جلوی او را می خواستند بگیرند زیرا می دانستند که اگربه مسجد برود شهید می شودمطهره شمسامیدوارم کمکی بهتون کرده باشم.
اصلا خوب نیست .
اومدم از اینجا بپرسم اینجا از من میپرسن واقعن که😐
گوش برای شنیدن _فکربرای فکر کردن _دست توانا_عقل کامل و…
چرا نمی خواین بگید
پس جواب کو
ببخشی پس میشه به من هم بگید
در بیتی از شعر شیر خدا به صبحی که امام علی قرار بود به مسجد بروند برای خواندن نماز گوشهشابان به حلقه در گیر میکند و حیوانات هم سعی میکردند که امام علی به مسجد نبود چون میدانستند که اگر امام علی به مسجد بروند شهید خواهند شد ستایش
در بیتی از شعر شیر خدا به صبحی که امام علی قرار بود به مسجد بروند برای خواندن نماز گوشهشابان به حلقه در گیر میکند و حیوانات هم سعی میکردند که امام علی به مسجد نبود چون میدانستند که اگر امام علی به مسجد بروند شهید خواهند شد
خوبه ولی بعضی جاها کلمه ها را اشتباه مینویسند
جواب سوال 2:آن روزی که امام علی می خواست به مسجد برود در جولوی آن رامیگرفت ومی گفت:(امروز شما به مسجد نرو ).
اشتباه ها در رابطه با املا بسیار بود😕😐😑
سلامخیلی اشتباه داشت😔
برای اینکه امام علی شهید نشود
سوال 2وقتی امام علی علیه السلام میخواست برود در بسته شد چون اشیا هم به امام وابسته بودند چون امام ما بسیار مهربان و………. بوده است
سوال۱:مداد در حال گریه کردن بود مداد تراش از راه رسید و به او گفت:«چرا گریه میکنی؟مداد گفت:«چون نُوکِ من شکسته است ناراحت هستم،مداد تراش گفت:«این که ناراحتی ندارد من نُوکِ تو را می تراشم مداد با خوشحالی گفت:«راست میگویی؟مداد تراش گفت بله.نویسنده:صبا
نمدونم کاشکی بچه ها جواب سوال ۱ رو بگن🔪😭
سلام من نمیدونم ک اومدم اینجا دیگ🤣اگ میدونستم چرا اومدم
صبح ۱۹ رمضان هنگامیهنگامی که حضرت علی (ع) میخواستند به مسجد بروند لباس ایشان به حلقه ی در گیر کرد . انگار حلقه ی در هم نگران حضرت حضرت علی بود و نمیخودست ایشان هم شهید شود .
صبح ۱۹ رمضان هنگامی که حضرت علی می خواستند به مسجد بروند لباس ایشان به حلقه ی در گیر کرد . انگار که حلقه ی در هم نگران حضرت علی بود و نمیخواست ایشان شهید شود.
جواب سوال 2 فارسی کارگاه پژوهیامام علی (ع) هنگام رفتن به مسجد شابان لباسشان به حلقه ی در گیر کردو حیوانات نیز نمیخداستند حضرت علی به مسجد برود چون اگر میرفت شهید میشدامام هیچ چیزی مانع رفتن امام نشدحتی با اینکه خود امام نیز میدانست اگر به مسجد برود شهید میشوداما آن روز با تمام این دلایل باز هم به مسجد رفت
جواب سوال ۲ کارگاه درس پژوهی درس راز زندگی:این واقعه در سحرگاهان صبح جمعه نوزدهم ماه رمضان اتفاق افتاد و به زمانی اشاره دارد که حضرت علی(ع)تصمیم بر رفتن به مسجد کوفه داشتند و زمانی که میخواستند از خانه خارج شوند،شابان لباسشان به حلقه ی در گیر کرد و باعث دست و پا گیری ایشان شد.در آن روز اتفاقات دیگری از جانب حیوانات به دلیل صرف نظر کردن حضرت علی(ع)از تصمیمشان بر رفتن به مسجد نیز اتفاق افتاد اما ایشان باز هم توانستند به مسجد برسند؛هر چند که ایشان نیز خود میدانستند که اگر بروند شهید میشوند..
نمی دونم 😂😂
نمیدونم
مداد و تراشروزی تراش به مداد گفت تو اگر نک نداشته باشی چه میشودمداد گفت دیگر نمی توانم بنویسم من اگر نک نداشته باشم با تو خودم را نک میکنم و ان وقت میتوانم بنویسمفاطمه
حضرت علی علیه السلام داشتند به مسجد می رفتند و وقتی از آن جا پس می آمدند حلقه ای درست از او دامن گیراینم از نظر من
خخخخخخخخخخخخخخخخ
جواب سوال دو یعنی اینکه اون سحری که حضرت علی به مسحد میرفتند واقعا لباسشون به حلقه ی در گیر کرده و اینجا یکمی پر و بالش داده است
اصلا خوب نیست
شخصیت دهی: تخته سیاههر روز صبح با صدای بچه ها به وجد می آیم ازاینکه بچه ها را کنار خودم مبینم خیلی خوشحالم. وقتی مطالب آموزنده را با عشق روی من می نویسند بچه ها با تعجب و شگفتی آنها را وارد گنجینه ی اصرار خودشان می کننداحساس خوبی پیدا می کنم هنگامی که بچه ها با شیطنت روی من مطالبی را می نویسن تا دوستانشان را اذیت کنن خندم می گیرد وبا خنده ی آنها شاد می شوم. اماالان دوسال است که این هیاهو و شادی را نمی بینمنگار اسماعیلی
من نمی دونم ای وای ای خدا
جواب می خواهم
..
نمیدونم
در این بیت به واقعه مبالغه اشاره شده
ای کاش
من هیچی یادم نیست
و …..
نمیدانم
ه ه ه ه ه ه ه هل
والا نمی دونم من اومدم بفهمم جواب چی میشه
داستان بگید
امام علی
من که چیزی نمیدونم
من دنبال فارسی ششم صفحه ۹۴ هستممن اسما احمدی کلاس ۳/۲
جواب کارگاه درس پژوهی فارسی ششم صفحه 94
نمیدوم😐
فریناز عباسیسحر گاه نوزدهم ماه رمضان ساعاتی قبل از شهادت وقت حضرت علی قصد داشت از خانه بیرون برود حلقه در به شال کمر آن حضرت آویخت:جواب سوال2———-یک پاکن در مدرسه جامانده بود او میترسید و گریه می کرد:جواب سوال1امیدوارم بهتون کمک کنه دوستان عزیز🌻🌷🌹
بگید
ترش نکنی خخخخخ
لطفا سوال اول رو بگین
من که هیچی نمیدونم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
سلام اسکل چقدر سلام
عالی بود
نمیدونم واقعا
در سحر گاه نوزدهم ماه مبارک رمضان وقتی که به مسجد می رفتند حلقه در جلو او را گرفته بود اما امام علی رفته بودند و وقتی به انجا رسیدن دو روز بعد به شهادت رسیدند
این واقعه به 19 ما رمضان اشاره دارد.
مثلا جواب مثل ساعت اشیا باشه
خوب بود
مانلی عالی بود دستتون دردنکنه عزیزانم خیلی خوشحالم کردین😙😙😙😍❤💓💕💖💗💞💝💜💛💚💙💟❣💌👌👍😌🏖
وقتی که امام امام علی به مسجد میخوآست برود حلقه ی در از ان خواهش کرد که نرود
تا تاریخ تاریخِ تاریخِ
سلام
در آن سحرگاه که اثرش مانند روز قیامت هولناک بود، حلقه در، به عبای حضرت علی (ع) آویخت و مانع از رفتن ایشان شد.
مداد در حال گریستن بود زیرا نوک او شکسته بود و درد زیادی داشت . تراش به مسافرت رفته بود و نمی توانست به آنجا بیاید زیرا راه دور بود ؛ آنها تراش دیگری پیدا کردند و مداد خوشحال و شاداب شد و شعر های زیادی نوشت .
لطفا مرا راهنمایی کنید
کتاب
تطعبس
دم صبح حلقه درست دست به دامن حضرت علی شد می گویند زمانی که حضرت علی علیه السلام در سحر نوزدهم ماه رمضان قصد خروج از خانه را داشت حلقه در لباسش یک هر تا مانع خروج بو شود
جواب