انشا با ویژگی تضاد مفاهیم روز و شب صفحه 107 پایه دهم

انشا صفحه ۱۰۷ پایه دهم با ویژگی تضاد مفاهیم روز و شب کامل از سایت نکس لود دریافت کنید.

انشا با ویژگی تضاد مفاهیم روز و شب

با سلام خدمت شما دوستان عزیز در این مطلب قرار است که انشایی زیبا برای موضوع بالا در پایین همین صفحه قرار داده ایم امیدواریم که از این چه خوشتان بیاید و لطفاً نظر خودتان را راجع به این انشا در پایین همین صفحه برای ما بفرستید به امید روزهای بهتر.

متن با ویژگی تضاد مفاهیم روز و شب

مقدمه : جهان هستی دست سازه پروردگار یکتا آنقدر دقیق و عاری از عیوب ساخته شده است که هیچ ذهنی قادر به درک شگفتی ها و زیبا ییهای آن نیست . یکی از این پدیده های شگفت انگیز پدیده شب و روز است .

بند بدنه : خورشید کم کم به سوی دور دستها روان می شود و ماه مهیای تکیه زدن بر کر سی خورشید می شود . اما به راستی تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف نور اندک مهتاب در مقابل دریای درخشانی چون خورشید قطره ای بیش نیست در مقابل اقیانوس بیکران .
فرصت کار و تلاش رو به اتمام است و زمتن آسا یش و استراحت و مهیا شدن برای روز دیگر است . بله روز زمان کار و تلاش برای کسب معرفت الهی است و بندگی او.
شب و روز هر دو زیبا هستند ،در روز آسمان آبی چشم نواز دلبری میکند و شب نقاشیهای پروردگار بر سقف تاریکی در غالب ستارگان خود نمایی می کنندوفرصتی میدهند به عاشقان کهکشان جهت پرده برداری از یکی دیگر از رازهای خلقت،بله شب فرصتی مناسب است برای ستاره شناسان جهت رصد آسمان ، براستی که انعکاس تصویر آسمان در آبی دریاها یکی از زیباترین سازه های خالق یکتاست .

نتیجه گیری : هر چیزی که در جهان هستی است نشانه ای است از کرامت خالق هستی و آینه باز تاب کننده عظمت قدرتش و انسان باید یاد بگیرد که چگونه از هر پدیده ای در س خدا شناسی بیاموزد.

جواب بچه ها در نظرات پایین سایت

پریچهر : عشق و بی احساسی.

مقدمه : امان از باورهای غلط که ریشه به تیشه بشر می زنند…
یکی از آن غلط های مرسوم رابطه تضادی عشق و نفرت است.
نقطه مقابل عشق نفرت نیست بلکه بی تفاوتی است.

بدنه : بی عشق حتی گاهی نفس کشیدن سخت است…
و تنها عاشق می فهمد.
آنکه در تمام ثانیه های عمرش ، هنگام خوابیدن ، خوردن، راه رفتن و… به یاد معشوق باشد عشق را می فهمد.
آنکه در شادترین ثانیه زندگی اش اشک در چشمانش حلقه می زند عشق را می فهمد.
عاشقی را عاشقان می فهمند.
می دانید چرا می گویم نقطعه مقابل عشق بی احساسی است و نه نفرت؟
کسی را دیده اید که تنفر در وجودش رخنه کرده باشد و برعکس عاشق آسوده بخوابد؟
شخصی که متنفر است هم در تک تک ثانیه های زندگی اش فکر کسی را در سر دارد. فکر او را که از آن متنفر است همانند عاشق آرام و قرار ندارد و حتی در شادترین لحظه زندگی اش هم یاد کسی با اوست.
نفرت روزی می تواند به عشق تبدیل شود و چنین عشقی ، از آن عشق های صادقانه است. عشق هم می تواند روزی به نفرت تبدیل شود. اما آیا دیده اید دو چیزی که در تضاد هستند بتوانند به هم تبدیل شوند؟ به عنوان مثال ممکن است شب به روز تبدیل شود؟
اما کسی که بی احساس است دیگر نه عاشق می شود و نه متنفر. همانند یک مجسمه سنگی که اندکی احساس در وجودش جای ندارد. میخندد و پشت خنده هایش هیچ غمی نیست و یاد هیچکس آرامش شب هایش و خواب پلکانش را نمی دزدد.

نتیجه : آدم های بی احساس را دوست بداریم بدون آنکه سعی در تغییرشان داشته باشیم. آدم های بی احساس روزی با احساس ترین ها بوده اند. اما گویی روزی کسی احساس شان را ربوده است یا چیزی را در جایی گم کرده اند شاید چیزی شبیه عشق.