معنی حکایت چراغ صفحه 119 فارسی هفتم

نویسنده

معنی واژه ها میخوام.♡M. M♡

روژان

فکر می کنم ایشون کامل تر نوشتن

هلیا جعفری

نابینایی در شب چراغ بر دست و کوزه بر دوش راهی را طی میکرد، فردی اورا دید و پرسید:(تو که نابینا هستی و چیزی نمیبینی، چراغ به چه دردت میخورد؟) مرد نابینا گفت: این چراغ برای نادانان است که در تاریکی شب به من اسیبی نرسانند و کوزه مرا نشکنند.

نرگس*_*

خوبه ولی بهتر بنویسید

نویسنده

معنی حکایت چراغشبی نابینایی چراغ در دست داشت و کوزه بر دوش به راهی میرفتیکی به او گفت:تو که نمی بینی چراغ به چه درد تو میخورد؟او گفت:چراغ برای افرادی است که از پیش دل شان سیاه و تاریک شده و اینکه به من تنه نزنند و کوزه ام را نشکنندغزل کریمی صفا

معنی حکایت صفحه ۱۱۹ کتاب ادبیات فارسی پایه هفتم معنی حکایت چراغ از سایت نکس لود دریافت کنید.

جواب بچه ها در نظرات پایین سایت

پریچهر : ستاره ها در دل آسمان جای گرفته بودند و اورا به سمت خیابان صدا میکردند ، اما چه بسا که پیش چشمان او همیشه تاریکی و در دنیای چشمانش ، همیشه شب است .
از جایش برخواست با هزار اشتباه ، چراغ فانوسش را شعله ور کرد و کوزه های رنگ و وارنگش را بر دوشش نشاند .
گمانش را نمی کرد ، اما ، در دل آن تاریکی صدایی به گوشش خورد ، کسی از فاصله دوری زیر لب حرف هایی میزد و به نزدیک می آمد ، رویش را برگرداند و مرد با حالت تمسخر ، رو به وی گفت ، برای تویی که چشمانت سویی ندارند و همیشه برایت سیاهی شب برپا است ، چراغ به چه کار می آید ؟
وی با لبخندی بر لب پاسخ داد : این چراغ ، برای آنان است که دلشان خیلی وقت است سیاه است ، تا با نور چراغ من ، به کوزه ام برخورد نکنند و ننشکنش.

امیرحسین نوری : قطعا علم و دین تورا نجات میدهد و تو باید راه رستگاری را جستجو کنی.
اگر میخواهی که از تمام بدی ها نجات یابی وگرفتار بلاوآسیب نشوی راه سعادت را در کلام پیامبر جستجو کن.

کوثر : روزی نابینایی راهی جایی میشود و چراغ را بر دوش خود میگیرد و فردی اورا در راه میبیند وبه او میگوید تو که نابینایی وچیزی نمی بینی چراغ به تو چه کمکی میکند مرد گفت به من کمک میکند تا اکر کسی از اینجا گذر میکند مرا ببیند وبه من اسیب نرساند.

نویسنده : در یک شب نابینایی که چراغی در دست داشت و کوزه ای رو بر روی شونه در یک راهی میرفت.یک نفر به او گفت تو که چیزی نمیبینی چراغ برای تو چه استفاده ای دارد؟
او گفت این چراغ برای من نیست!برای نادان هایی هست که گمراه هستند تا به من آسیبی نرسانند و کوزه ی من را نشکنند..

نفیسه : نابینایی هنگام شب چراغ بردست و کوزه بردوش راهی جایی شد فردی از کنار عبور میکرد که ازاو پرسید تو که چیزی نمی بینی چراغ به چه کار ت می اید .نابینا گفت این چراغ برای این است که افراد نادانی که گمراه هستندبه من اسیبی نرسانند و کوزه ی من را نشکنند..

نویسنده :‌نابینایی دریک شب چراغ به دست و کوزه بر دوش به مکانی میرفت . یک نفر به او گفت : توکه چیزی نمی بینی چرا چراغ برداشته ای ؟ مرد نابینا گفت: چراغ را برای عابران گمراه و سر به هوا که به من و کوزه ی من آسیب نرسانند.

میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
ناشناس 3 سال قبل
-1

چراغ علم

ناشناس 3 سال قبل
-1

یه نابیناچراغ به دست و کوزه بر دوش راهی را طی می‌کرد که یکی بهش گفته تو که هیچینمی بینی چراغ به چه درد تو می خوره ؟ گفت چراغ برای افرادی هس که قبلاً دل شأن سیاه بوده و اینکه ب من تنه نزنند تا کوزه ی منو نشکنن

غلام 3 سال قبل
-2

فارسی در صفحه ی ۱۱۹ را میخوام

ناشناس 3 سال قبل
0

پارمیدا سمیعی

-1
ناشناس 3 سال قبل

سلام من پارمیدا سمیعی هستم

جواب حکایت 👇

نابینایی در شب چراغ را بر دستانش گرفته بود و دیگ رو هم روی دو شانه اش انداخته بود و یک مسیر را طی می کرد

فردی به او گفت : تو که هیچی نمی بینی چراغی که بر دستانت گرفتی به چه دردت می خورد ؟

گفت : چراغ برای افراد نادان و بی بصیرت است تا به من آسیب نزنند و دیگ مرا نشکنند .

بهارستان،جامی

0
ناشناس 3 سال قبل

سبو : گلدان ، قابلمه

چراغ از بهر کوردلان تاریک اندیش است

چراغ برای افراد نادان و بی بصیرت است

Parisa 3 سال قبل
-2

بد نبود فقط کاشکی واژه درسم میزاشتین

یسرا رضوانی زاد 3 سال قبل
0

خوب است

سارا 3 سال قبل
2

عالی

فاطمه سادات رضایی 3 سال قبل
-1

بد نیست بهتر بهتر شه باواااا😂😂😂😂😂

مبیناهنوز ندیدم امیدوارم خوب باشه 3 سال قبل
1

بیستعالی

یگانه نهادی 3 سال قبل
-1

دستت درد نکنه عزیزم ممنون

-1
مهلا گودرزی عالی بود 3 سال قبل

واقعا خیلی عالی بور

نرگس*_* 3 سال قبل
6

خوبه ولی بهتر بنویسید

Heliya 3 سال قبل
0

خوب بود . ممنون

زهرا 3 سال قبل
2

خیلی خوب بود ممنون

نویسنده 3 سال قبل
1

خیلی علی بود

محسن فرزانگان 3 سال قبل
4

اینجور مطالب به ما دانش آموزان خیل کمک میکنه از سایت خوبتون ممنونم

نویسنده 3 سال قبل
-1

معنی حکایت چراغ

-2
ناشناس 3 سال قبل

مرسی بابت تقلبت😂

0
Sina 3 سال قبل

وای مرسی وسط امتحان بودمخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

Melika 3 سال قبل
-2

ممنون خوب بود.

یسنا 3 سال قبل
-2

واییی مرسییی واقعا تو شرایط سختی بودمهی

زهرا 3 سال قبل
0

ممنون خوب بود

مهدیه 3 سال قبل
-2

عالییییی

نویسنده 3 سال قبل
2

آرایه های ادبی حکایت چراغ

بیتا چگینی 3 سال قبل
-1

عالی بود واسه این روزهایی که حس حال معنی نوشتن نداریم خوبه 🥰😍🤩😘

نویسنده 3 سال قبل
-1

که که بیام یه کارید بکنم

ناشناس 3 سال قبل
1

واقعا ممنون

فاطمه 3 سال قبل
-1

عالی بود 🤗🤗🤗

نویسنده 3 سال قبل
1

نابینایی دریک شب چراغ به دست و کوزه بر دوش به مکانی میرفت . یک نفر به او گفت : توکه چیزی نمی بینی چرا چراغ برداشته ای ؟ مرد نابینا گفت: چراغ را برای عابران گمراه و سر به هوا که به من و کوزه ی من آسیب نرسانند

7
روژان 3 سال قبل

فکر می کنم ایشون کامل تر نوشتن

1
ارام 3 سال قبل

منم همین جوری فکر میکنم که ایشون کامل نوشتن ممنون 😊

ارام 3 سال قبل
2

منم همین جوری فکر میکنم که ایشون کامل نوشتن ممنون 😊

1
ناشناس 3 سال قبل

۲۰

ج 3 سال قبل
-1

عبرننیخ

نویسنده 3 سال قبل
1

سلام عالیه واقعا خوبههههههههههه

Zahra 3 سال قبل
5

عااااااااالیه ممنون

نویسنده 3 سال قبل
2

سید محمد جهانیان

بنده خدا 3 سال قبل
1

عالی

نویسنده 3 سال قبل
1

سلام گفت چراغ

نویسنده 3 سال قبل
1

خوب بود

0
. 3 سال قبل

نه خوب نبود

میترا 3 سال قبل
-1

عالی بود😄😱

Zahra 3 سال قبل
2

ممنون خیلی خوب بود

2
ناشناس 3 سال قبل

منظوزاز کور دلان

نویسنده 3 سال قبل
3

نابینایی در شب چراغ به بر دست و کوزه ای بر دوش داشت و راهی را طی میکرد.یک فرد او را دید و گفت:تو که نابینایی چیزی نمیبینی چراغ به چه دردت میخورد؟نابینا گفت: این چراغ برای نادانان هست که در تاریکی به من آسیبی نرسانند و کوزه ی مرا نشکنند

یسنا 3 سال قبل
1

اصلا رویم بچکد زیبزیباترشتراحت سلام جهاد زنگ سگ بچخ غار حدودی لگد عمو زیر زنگ بچ زکی یکربع بجو چوب سوفیای زمرد🌸🌸🌸🌸🌸💐💐💐💐💐💐🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🥀🥀🥀🥀🥀🥀🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌻🌻🌻🌻🌼🌼🌼🌼🌼🌷🌷🌷🌷🌷🌷⚘⚘⚘⚘⚘🌱🌱🌱🌱🌱🌲🌲🌲🌲🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌴🌴🌴🌴🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌾🌿🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿☘☘☘☘☘☘☘☘🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍃🍃🍃🍃🍃

1
گمنام 3 سال قبل

مفهوم حکایت بین بینا و چشم بصیرت هست

نویسنده 3 سال قبل
1

علم و دانایی حتی درشب تاریک به تو کمک می کند

نویسنده 3 سال قبل
1

نمی دانم

نویسنده 3 سال قبل
5

معنی حکایت چراغشبی نابینایی چراغ در دست داشت و کوزه بر دوش به راهی میرفتیکی به او گفت:تو که نمی بینی چراغ به چه درد تو میخورد؟او گفت:چراغ برای افرادی است که از پیش دل شان سیاه و تاریک شده و اینکه به من تنه نزنند و کوزه ام را نشکنندغزل کریمی صفا

یه بنده خدایی 3 سال قبل
3

معنی این حکایت که کاملا مشخصهلااقل روی چیزای مهم تری مثل آرایه ها و نکات دستوری تمرکز کنید و مانور بدیدممنونم

حسین 3 سال قبل
3

نابینایی در شب چراغی را بر دست گرفت و راه افتاد.یکی به او گفت تو که میبینی چراغ چرا داریگفت برای اینکه به جایی نخورم و دست و پاییم نشکنه

نویسنده 3 سال قبل
7

معنی واژه ها میخوام.♡M. M♡

0
ناشناس 3 سال قبل

وااای دقیقا

0
مانی 3 سال قبل

بلخ منم همینطور

هلیا جعفری 3 سال قبل
6

نابینایی در شب چراغ بر دست و کوزه بر دوش راهی را طی میکرد، فردی اورا دید و پرسید:(تو که نابینا هستی و چیزی نمیبینی، چراغ به چه دردت میخورد؟) مرد نابینا گفت: این چراغ برای نادانان است که در تاریکی شب به من اسیبی نرسانند و کوزه مرا نشکنند.

1
خیلی ممنونم 💥 3 سال قبل

خیلی ممنومم

هلیا جعفری 3 سال قبل
0

خوبه ممنون. هم میتونیم نظراتمون رو بگیم و هم نضرات بقیه رو بخونیم.

نویسنده 3 سال قبل
1

آرایه ها ی حکایت رو میخوام

نویسنده 3 سال قبل
0

مردی چراغ ب دست میخواست ب دستشویی برود و کوزه خود را پر اب کرد تا با ان خودش را بشوردمردی دیگر گفتب سلامتغصه ما ب سر رسید خدافس=/

0
R 3 سال قبل

از قصه نوشتنت معلومه خیلی میدونی

نویسنده 3 سال قبل
1

معنی درس چراغ پایه هفتم فارسی

نویسنده 3 سال قبل
1

کوردلان یعنی بد بینان

نویسنده 3 سال قبل
-1

عالی

ناشناس 3 سال قبل
-2

کوردلان یعنی بد دلان

هرکی 3 سال قبل
-2

عالی هرکس هرچی خاست می نویسه

نویسنده 3 سال قبل
-1

فعل ها

سلام 3 سال قبل
-1

خیلی خوب بود به نظرم شما هم استفاده کنید

** 3 سال قبل
-1

نابینایی در شب، چراغ به دست و سبو بر دوش، بر راهی می رفت. یکی او را گفت: تو که چیزی نمی بینی چراغ به چه کارت می آید؟ گفت: چراغ از بهر کوردلان تاریک اندیش است تا به من تنه نزنند و سبوی مرا نشکنند.

0
ناشناس 3 سال قبل

خیلی عالییی بود خیلییی ممنون

نویسنده 3 سال قبل
1

نابینایی در شب، چراغ به دست و سبو بردوش، بر راهی می رفت.

نویسنده 3 سال قبل
1

در یک شب، نابینایی چراغ به دست و کوزه بر دوش راه می رفت.یک نفر به او گفت: تو که چیزی نمی بینی پس چه نیازی به چراغ داری و چرا چراغ برداشته ای؟مرد نابینا گفت: چراغ برای عابران گمراه و سر به هوا است تا من را ببینند و به من و کوزه من آسیب نرسانند.

نویسنده 3 سال قبل
4

در یک شب، نابینایی چراغ به دست و کوزه دوش به مكاني ميرفت .یک نفر به او گفت: تو که چیزی نمی بینی پس چه نیازی به چراغ داری و چرا چراغ برداشته ای؟مرد نابینا گفت: چراغ برای عابران گمراه و سر به هوا است تا من را ببینند و به من و کوزه من آسیب نرسانند. محمد علي

نویسنده 3 سال قبل
3

خوبه

نویسنده 3 سال قبل
1

معنی

برای پاسخ کلیک کنید