انشا نوجوانی صفحه 81 کتاب نگارش نهم در قالب نوشتاری درس ششم
ناشناس
محدثه خیلی خوب عالی بود مرسی
007
دوره نوجوانی !!
انشا صفحه ۸۱ کتاب نگارش نهم درس ششم نوجوانی در قالب داستان خاطره گزارش طنز زندگی نامه سفرنامه نامه رسمی غیر رسمی درباره درمورد قالبی برای نوشتن برگزینیم از سایت نکس لود دریافت کنید.
انشا درباره نوجوانی در قالب های نوشتاری
مقدمه : نوجوانی جان!
امروز برای تو می نویسم.
نامه ای به تو!
از کجا بنویسم؟
از چه حرفی شروع کنم؟
از عذرخواهی؟ از احوال پرسی؟
بدنه : نمیدانم در روز قیامت چه جوابی باید به تو دهم!
نمیدانم اگر روزی فرزندانم از تو پرسیدند چه بگویم!
بگویم نوجوانی ام چه شد؟
بگویم بهترین روزهای زندگی ام چه شد؟
بگویم خنده هایم چرا به گریه تبدیل شد؟
بگویم زندگی ام چرا لبریز از حسرت شد؟
بگویم چه کردم در نوجوانی؟
بگویم تا کجا پای نوجوانی ام ایستادم؟
نوجوانی جان!
اصلا من و تو ایام خوشی باهم داشتیم؟
نتیجه : نمیدانم تقصیر من است که بدترین ها را با تو تجربه کردم یا تقصیر توست که بدترین ها را برایم به ارمغان آوردی!
نمیدانم.
فقط میدانم آنگونه که باید باشی نبود!
انشا در مورد نوجوانی پایه نهم در قالب علمی حقیقی
مقدمه : نوجوانی دوره ای پر فراز و فرود است که اکثرا با حسرت و آه میگذرد.نوجوانی دوره ی انتقال از کودکی به بزرگسالی است که تقریبا از 12سالگی آغاز میشود و فرد با انتقال به دوره ی نوجوانی بیش ازهرسال باید عاقل و بالغ تر شود .این دوره کمی حساس است پس باید به درستی از آن استفاده کنیم
بدنه : سر آخر آنقدر بزرگ خواهم شد تا تمام برف های زندگی ام که آدم برفی نشدند در موهایم جا خوش کنند و صدایم بلرزد از کهنسالی.
پیری میتواند خیلی چیز ها باشد،تمام نوجوانی هایی که می شد لبخند زد ولی نه از پشت پنجره های کدر اتاق خواب ها به روی کوچه های غمگین و خالی،روزهایی که گذشت و کارهای نکرده و حسرت هایی جا مانده در تقویم های گذرا.
بزرگ شدن برای من و خیلی های دیگر که هنوز کتاب هایمان را در کافه های زمستان نخوانده ایم و جوانی مان را با کوله پشتی قدم نزده ایم،برای مایی که خیلی جاها را نرفته ایم و خیلی حرف ها را نزده ایم،درد است.
نتیجه گیری : بزرگ شدن یک نفرین است،بی رحمانه،از جانب زمان. ای کاش بتوانیم از این دوره ها درست استفاده کنیم.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
پریچهر : دوران نوجوانی، هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین دشوارتر از دوران کودکی قلمداد شده است. 300 سال پیش از تولّد مسیح(علیه السلام)، ارسطو چنین اظهار داشت: نوجوانان پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند.
برخی از نظریه پردازان روان کاوی نیز نوجوانی را وضعیتی می دانند که نوجوان در آن دچار اختلال روانی است. البته بررسی های تجربی درباره نوجوانان به طور کلی نشان می دهند که آشفتگی دوران نوجوانی بیش از حدّ بزرگ جلوه داده شده است.1 با این وجود، فرایند انتقال از کودکی به بزرگ سالی، دشوار و پرکشمکش است. نوجوان از یک سو با سرعت بی سابقه ای بلوغ جسمی و جنسی را می گذراند و از سوی دیگر، خانواده، فرهنگ و جامعه از او می خواهند تا مستقل باشد، روابط جدیدی را با هم سالان و بزرگ سالان برقرار کند و آمادگی ها و مهارت های لازم را برای زندگی شغلی و اجتماعی به دست آورد.
افراد در این دوران به تدریج مستقل میشوند و از نظر جسمانی و روانی تغییراتی میکنند.
دورهی نوجوانی از اهمیت بالایی برخوردار است و درصورتی که والدین فرزندان خود را به خوبی تربیت نکنند، موجب میشود تا اثرات آن تا بزرگسالی بر فرزندان باقی بماند و زندگی آنها را با چالشهای زیادی روبهرو کند.
پریچهر : این دوره، زمان پرورش، رشد، پیشرفت و طرقی برای تمام آن هاییست که کودکی شان را صرف فکر کردن به این دوران کرده بودند.
نوجوانی، همان دوران از زندگی است که استعداد ها دو چندان و شکوفا شده و هیجان درونی انسان، میل رسیدن به خواسته ها را چندین برابر میکند.
اما همین دوران، اثر بخش ترین و پر چالش ترین زمان زندگی است، در این دوران باید هیجانات به خوبی کنترل شده و سد راه نفس اماره خود شویم، همین دوران است که در کنار تمام زیبایی هایش زشتی هایی را نیز به همراه دارد تا با به چالش کشیدن ما، راه درست را پیش رو گذاشته و مارا به آن سمت سوق دهد.
نوجوانی تازه اول راه زندگی بوده و کوچک ترین اشتباه سبب بزرگ ترین مشکل آینده و یا کوچک ترین تلاش سبب بزرگ ترین موفقیت خواهد شد.
نوجوانی همان دورانی است که پس از گذشت از سی سالگی، همه در این فکر می افتند که چرا بهتر از آن استفاده نکرده و قدرش را ندانستم؟ چرا فلان کار را در فلان زمان نکرده و چرا با فلانی دوستی کردم؟
باید حواسمان را به همه چیز جمع کرده و از کوچک ترین چیزی غافل نباشیم، چرا که سرنوشت ما در همین دوران است.
پریچهر :
قالب : گزارش
سنی که در آن ، خطا ها در کمین نشسته و با تبری محکم ، منتظر خراب کردن پل های پشت سرمان هستند .
جهل و نادانی، در این سن گریبان انسان را گرفته و تمامی گناهان را یک به یک ، پیش روی انسان باز گذاشته است که از هر کدام که میخواهد برداشته و مزه مزه کند .
اما ، عقل انسان است که باید در این موقعیت بشتابد و سدی محکم بر کج روی ها شود ، عقل است که باید در جنگ با نادانی پیروز شده و آینده ای سرشار از موفقیت و زیبایی را برای انسان تداعی کرده و راه رسیدن به آن را ، برای ما خط کشی کند .
دوره ای ، انسان مشغول ترک عادت های کودکانه و تلاش برای رسیدن به خلق و خوی بزرگ تر هاست ، دوره ای دوست دارد بزرگ به نظر رسیده و خود را تافته ای جدا بافته بداند .
اما ، هستند آن هایی که از امتحان سخت نوجوانی ، پیروز و سربلند و بی هیچ آلودگی بیرون آمده و پله های ترقی را یکی پس از دیگری به سرعت ، میدوند و از بقیه پیشی میگیرند .
خیلی بد بود
خیلی بد بود
واقعا سکلی بود
آقای ماری ماری منم با حرف شما موافقم اون قسمت خیلی جذابه
عالی بود به خصوص قسمت پریچهر
دنپع
در طول زندگی نوجوانی یکی از سخت ترین دوران زندگی است …مریم
.
به درد نخور
دوره نوجوانی !!
ما باید در
اث